اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
الا ای نوگل رعنا که رشک شاخ شمشادی
نگارین نخل موزونی همایون سرو آزادی
هوش مصنوعی: ای گل زیبا و ناز، تو همانند شاخ شمشاد و نخل های خوش فرم، دلربا و منحصر به فرد هستی.
عروس بخت ما را ماه در آیینه میرقصد
که شمع حجله میخندد به روی چون تو دامادی
هوش مصنوعی: عروس خوشبختی ما در آئینه مانند ماه میرقصد و شمع حیاط مراسم عروسی به خاطر زیبایی تو تبسم میکند.
من این پیرانهسر تاجی که دارم با تو خواهم داد
که از بخت جوان با دولت طبع خدادادی
هوش مصنوعی: من این سرپیر را که تاجی بر سر دارد، با تو تقسیم خواهم کرد تا از خوششانسی جوان و استعداد طبیعی که خداوند به من داده، بهرهمند شوی.
به صید خاطرم هر لحظه صیادی کمین گیرد
کمان ابرو تو را صیدم که در صیادی استادی
هوش مصنوعی: هر لحظه که به فکر تو میافتم، گویی یک صیاد در کمین نشسته است. ابروی تو به مانند کمانی است که من را شکار کرده و تو در این هنر صید بسیار ماهر هستی.
چه شورانگیز پیکرها نگارد کلک مشکینت
الا ای خسرو شیرین که خود بی تیشه فرهادی
هوش مصنوعی: چه حس شگفتانگیزی دارد زمانی که با قلم سیاه تو، پیکرها را مینویسند. ای پادشاه شیرین، تو نیاز به ابزاری برای خلق زیباییهای خود نداری، زیرا خودت بسی زیبا هستی.
قلم شیرین و خط شیرین سخن شیرین و لب شیرین
خدا را ای شکر پاره مگر طوطی قنادی
هوش مصنوعی: قلم و نوشتن زیبا و گفتار دلنشین همچنان که لبهایمان هم شیرین است، همه اینها نعمتهایی هستند که باید سپاسگزارشان باشیم، درست مانند طوطیای که در قنادی با زیبایی و مهارت خود صحبت میکند.
عروس ماه شاید چون تویی شیرین پسر زاید
مگر پروردهٔ دامان حوری یا پریزادی
هوش مصنوعی: شاید عروس ماه از زیبایی تو باشد که پسری شیرین به دنیا میآورد، مگر اینکه او از دامان یک حوری یا موجودی افسانهای بزرگ شده باشد.
من از شیرینی شور و نوا بیداد خواهم کرد
چنان کز شیوه شوخی و شیدایی تو بیدادی
هوش مصنوعی: من از تلخیهای زندگی و نواهای غمناک رنج خواهم برد، درست مثل اینکه از شیوهی بازیگوشی و دیوانگی تو درد میکشم.
تو خود شعری و چون سحر و پری افسانه را مانی
به افسون کدامین شعر در دام من افتادی
هوش مصنوعی: تو خود یک شعر هستی و مانند سحر و پری، به افسانه شباهت داری. نمیدانم به خاطر کدامین افسون و شعر، در دام من گرفتار شدهای.
گر از یادم رود عالم تو از یادم نخواهی رفت
به شرط آن که گه گاهی تو هم از من کنی یادی
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است دنیا و آدمهایش از یادم بروند، تو هرگز فراموش نخواهی شد، به شرطی که گاهی اوقات هم به یاد من باشی.
خوشا غلطیدن و چون اشک در پای تو افتادن
اگر روزی به رحمت بر سر خاک من استادی
هوش مصنوعی: خوشحال میشوم اگر روزی بر سر خاک من بیایی و مثل اشک در پای تو بیفتم و بر روی زمین غلط بزنم.
جوانی ای بهار عمر ای رویای سحرآمیز
تو هم هر دولتی بودی چو گل بازیچه بادی
هوش مصنوعی: جوانی مانند بهار زندگی است و شبیه یک رویا که سرشار از زیبایی و شور و شوق است. اما مانند گل، هر دولتی و حالتی نیز نمیتواند مدت زیادی پایدار بماند و به سرعت تحت تأثیر تغییرات محیطی قرار میگیرد، مانند بازیچهای که به دست باد میچرخد.
به پای چشمه طبع لطیفی شهریار آخر
نگارین سایه ای هم دیدی و داد سخن دادی
هوش مصنوعی: در کنار چشمهای، شهریار به لطافت و زیبایی آن جلوهای را دید و در موردش سخن گفت.
حاشیه ها
قلم شیرین وخط شیرین سخن شیرین و لب شیرین.
خدارا ای شکرپاره مگر طوطی قنادی.
شهریار خود بهترین مصداق برای این بیت بوده وهست وخواهد بود
1397/06/15 15:09
آرمین عبدالحسینی
از این شعر سه بیت حذف شده است.
الا ای نوگل رعنا که رشک شاخ شمشادی
نگارین نخل موزونی همایون سرو آزادی
عروس بخت ما را ماه در ایینه می رقصد
که شمع هجله می خندد به روی چون تو دامادی
من این پیرانه سر تاجی که دارم با تو خواهم داد
که از بخت جوان با دولت طبع خدادادی
به صید خاطرم هر لحظه صیادی کمین گیرد
کمان ابرو ترا صیدم که در صیادی استادی
چه شورانگیز پیکرها نگارد کلک مشکینت
الا ای خسرو شیرین که خود بی تیشه فرهادی
قلم شیرین و خط شیرین سخن شیرین و لب شیرین
خدا را ای شکر پاره مگر طوطی قنادی
عروس ماه شاید چون تویی شیرین پسر زاید
مگر پرورده ی دامان حوری یا پریزادی
من از شیرینی شور و نوا بیداد خواهم کرد
چنان کز شیوه شوخی و شیدایی تو بیدادی
تو خود شعری و چون سحر و پری افسانه را مانی
به افسون کدامین شعر در دام من افتادی
گر از یادم رود عالم تو از یادم نخواهی رفت
به شرط آن که گه گاهی تو هم از من کنی یادی
خوشا غلطیدن و چون اشک در پای تو افتادن
اگر روزی به رحمت بر سر خاک من استادی
جوانی ای بهار عمر ای رویای سحرآمیز
تو هم هر دولتی بودی چو گل بازیچه بادی
به پای چشمه طبع لطیفی شهریار آخر
نگارین سایه ای هم دیدی و داد سخن دادی
1397/08/24 11:10
سیدمحمد امیرمیران
با سلام ، بنظر می رسد که این بیت شاه بیت این غزل باشد : جوانی ای بهار عمر ای رویای سحر آمیز تو هم هر دولتی بودی چو گل بازیچه بادی احسنت
از این بیت استاد متعجبم:
گر از یادم رود عالم تو از یادم نخواهی رفت
به شرط آن که گهگاهی توام از من کنی یادی
آخه عاشق که واسه معشوقش شرط نمیزاره!!
میراره استاد؟؟