گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۷ - شاهد گمراه

راه گم کرده و با روی چو ماه آمده‌ای
مگر ای شاهد گمراه به راه آمده‌ای
باری این موی سپیدم نگر ای چشم سیاه
گر به پرسیدن این بختْ سیاه آمده‌ای
محنت چاه محاقم ننماید جانکاه
تا تو چون ماه نوام بر لب چاه آمده‌ای
کشته چاه غمت را نفسی هست هنوز
حذر ای آینه در معرض آه آمده‌ای
از در کاخ ستم تا به سر کوی وفا
خاک پای تو شوم کاین همه راه آمده‌ای
چه کنی با من و با کلبه درویشی من
تو که مهمان سراپردهٔ شاه آمده‌ای
می‌تپد دل به برم با همه شیر دلی
که چو آهوی حرم شیرنگاه آمده‌ای
آسمان را ز سر افتاد کلاه خورشید
به سلام تو که خورشید کلاه آمده‌ای
از گناهی که رود با تو در اسلام چه باک
که تو ترسا بچه خود عذر گناه آمده‌ای
شهریارا حرم عشق مبارک بادت
که در این سایه دولت به پناه آمده‌ای

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

راه گم کرده و با روی چو ماه آمده‌ای
مگر ای شاهد گمراه به راه آمده‌ای
هوش مصنوعی: تو که زیبا و همچون ماه هستی، به نظر می‌رسد که در میان راه‌ های پر پیچ و خم، راه خود را گم کرده‌ای. آیا واقعاً برای پیدا کردن مسیر خود به اینجا آمده‌ای؟
باری این موی سپیدم نگر ای چشم سیاه
گر به پرسیدن این بختْ سیاه آمده‌ای
هوش مصنوعی: نظر کن به موی سپید من، ای چشم سیاه! آیا برای پرسیدن از بخت بد من آمده‌ای؟
محنت چاه محاقم ننماید جانکاه
تا تو چون ماه نوام بر لب چاه آمده‌ای
هوش مصنوعی: درد و رنج من به اندازه‌ای نیست که جانم را به خطر اندازد، تا زمانی که تو مانند ماه نو بر لب چاه آمده‌ای.
کشته چاه غمت را نفسی هست هنوز
حذر ای آینه در معرض آه آمده‌ای
هوش مصنوعی: عشق و غم تو همچنان در جانم باقی‌ست، اما ای آینه، احتیاط کن که من در حال گریه‌ام.
از در کاخ ستم تا به سر کوی وفا
خاک پای تو شوم کاین همه راه آمده‌ای
هوش مصنوعی: من از درب کاخ ظلم تا سر کوی وفا می‌آیم و امیدوارم که خاک پای تو شوم، چون به خاطر تو این همه راه را پیموده‌ام.
چه کنی با من و با کلبه درویشی من
تو که مهمان سراپردهٔ شاه آمده‌ای
هوش مصنوعی: چه می‌خواهی از من و از خانه‌ی ساده و فقیرانه‌ام، در حالی که تو به مهمانی دربار شاه آمده‌ای؟
می‌تپد دل به برم با همه شیر دلی
که چو آهوی حرم شیرنگاه آمده‌ای
هوش مصنوعی: دل من با تمام شجاعت و دلیری‌اش نمی‌تواند آرام بماند، چرا که تو همچون آهو و به زیبایی و دلربایی، با نگاهت به سوی من آمده‌ای.
آسمان را ز سر افتاد کلاه خورشید
به سلام تو که خورشید کلاه آمده‌ای
هوش مصنوعی: خورشید به خاطر سلام تو، انگار کلاهی از سرش افتاده و آسمان بر سرش سایه انداخته است.
از گناهی که رود با تو در اسلام چه باک
که تو ترسا بچه خود عذر گناه آمده‌ای
هوش مصنوعی: به نگرانی از گناهانی که به همراهت در اسلام وجود دارد، اهمیت نده. تو حتی اگر به عنوان یک مسیحی باشی، به خاطر فرزندت عذرت را پذیرفته‌ای.
شهریارا حرم عشق مبارک بادت
که در این سایه دولت به پناه آمده‌ای
هوش مصنوعی: ای شهریار، عشق تو را خوش آمد می‌گویم که در این پناه و سایه، از نعمت‌های خدا بهره‌مند شده‌ای.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۲۷ - شاهد گمراه به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1393/04/05 17:07
محمدجواد

فکر کنم مصرع اول بیت اول به جای "رویی" باید "روی" باشد.

1395/09/08 19:12
NAZANIN

سلام. بله بنده هم با نظر آقا مهمد جواد موافقم. در مصراع اول (روی) به جای ( رویی) درسته. چون به خاطر وزن شعر باید از این کلمه استفاده بشه. ممنون از سایت خوبتون

1395/09/08 19:12
NAZANIN

عذر میخوام با کیبورد گوشی اشتباه شد. (ح) نه (ه)

1398/11/11 18:02

متاسفانه بک بیت از این غزل که در دیوان شهریار قبل از انقلاب بوده سانسور شده است :
از گناهی که رود باتو در اسلام‌ چه باک
که تو ترسا بچه خود عذر گناه آمده ای
هم‌چنین در چاپ مورد اشاره آمده است
: کشته راه غمت را نفسی هست هنوز
نه :
کشته چاه غمت
..
و معلومه که دومی خوش معنا تر هست

1399/02/30 23:04
روزبه

بیت سوم و نهم جا افتاده:
محنتِ چاهِ شبِ من ننماید جانکاه / تا تو چون ماهِ نوام بر لبِ چاه آمده‌ای
از گناهی که رود با تو در اسلام چه باک / که تو ترسابچه خود عذرِ گناه آمده‌ای
بیت اول "روی" و بیت چهارم همان "چاه" درست است.
از کتابِ شهریار، چاپ خیام، 1342

1404/05/02 08:08
مسعود جنتی

(راه گم کرده و با روی چو ماه آمده ای

مگر ای لعبت طناز به راه آمده ای)

طبق خوانش بانو روشنک در گلهای رنگارنگ شماره ۲۵۹