غزل شمارهٔ ۱۲ - آشیان عنقا
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۱۲ - آشیان عنقا به خوانش پری سانکنی عندلیب
حاشیه ها
با درود
نمیدانم چرا وقتی اشعار شهریار را مرور میکنم حالم منقلب مشود. دلم تنگ میشود.
روحش قرین رحمت الهی
این دوست عزیزمون راست میگه
منم وقتی شعراشو میخونم یه حس دلتنگی بهم دست میده
واقعا خدا رحمتش کنه...
شهریارا سخنت روح و روان داد مرا
برد تا عالم بالا ، دل و جان داد مرا
فاش گویم که توازنطق علی لبریزی
مادح شاه نجف شاعری از تبریزی
دقیقا
بگمانم دلیلش ناکامی تو رسیدن به معشوقش بوده مخصوصا این شعرشو من میخونم خیلی دلتنگ میشم :(
دونن آخشام چاغی سنسیز منی آغلاتدی یاغیش
یادیما سالدی سنی مطلبینه چاتدی یاغیش...
به نام خدا
امیدوارم که جسارت و بی ادبی و بی عفتی من را ببخشید
گاهی وقت ها دنبال دلیل می گردی که چرا عاشق فلان کس شدی؟
بین این همه آدم...
منم وقتی فکر می کنم چرا عاشق دختر خانمی شدم، به یک حسی می رسم که شهریار عن را تو این شعر عالی گفته:
"مفتون خویش کردی از حالی که آن شب داشتی
بار دگر آن را حال کردی اگر پیدا بیا"
یا علی
کنجی است ما را فارغ از شور و شر دنیای دون
اینجا چو فارغ گشتی از شور و شر دنیا بیا...