گنجور

غزل شمارهٔ ۱۰۸ - آیینهٔ شاهی

ای کعبه دری باز به روی دل ما کن
وی قبله دل و دیدهٔ ما قبله‌نما کن
از سینهٔ ما سوختگان آینه‌ای ساز
وانگاه یکی جلوه در آیینهٔ ما کن
با زیبق این اشک و به خاکستر این غم
این شیشهٔ دل آینهٔ غیب‌نما کن
آنجا که به عشّاق دهی درد محبّت
دردی هم از این عاشقِ دل‌خسته دوا کن
لنگان به قفای جرس افتادهٔ عشقیم
ای قافله‌سالار نگاهی به قفا کن
ناقوس سکوتی که در آفاق بلند است
در گوش دل‌انگیز و دلِ خفته صدا کن
چون زخمه به ساز دل این پیر خمیده
چنگی زن و آفاق پر از شور و نوا کن
ای دوست رها کرده به کام دل دشمن
دشمن هم از این کینهٔ دیرینه رها کن
او در حرم هفت سرا پردهٔ عفت
خواهی تو بدو بنگری ای دیده حیا کن
آیینهٔ شاهی‌ست بر این صفّهٔ صفوت
صوفی به ادب باش و به این صفّه صفا کن
در گلشن دل آب و هوایی است بهشتی
گل باش و در این آب و هوا نشو و نما کن
از بهر خلائق چه کنی طاعت معبود
باری چو عبادت کنی از بهر خدا کن
با خلق ریاکار کرم کن به مدارا
ور خود به کرامت نتوانی به ریا کن
یک شهر به خود یار کن از بهر دعایی
وز حق طلبِ عفو دو عالم به دعا کن

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای کعبه دری باز به روی دل ما کن
وی قبله دل و دیدهٔ ما قبله‌نما کن
هوش مصنوعی: ای کعبه، لطفاً دری به روی دل ما باز کن و به ما نشان بده که چگونه به سوی تو روی بیاوریم؛ تو قبله دل و چشمان ما هستی.
از سینهٔ ما سوختگان آینه‌ای ساز
وانگاه یکی جلوه در آیینهٔ ما کن
هوش مصنوعی: از دل ما که داغ عشق را تحمل کرده، آینه‌ای بساز و سپس یک تصویر زیبا از خودت را در آن منعکس کن.
با زیبق این اشک و به خاکستر این غم
این شیشهٔ دل آینهٔ غیب‌نما کن
هوش مصنوعی: با زیبایی این اشک و خاکستر این غم، دل شکسته‌ام را همچون آینه‌ای برای مشاهدهٔ دنیای پنهان بساز.
آنجا که به عشّاق دهی درد محبّت
دردی هم از این عاشقِ دل‌خسته دوا کن
هوش مصنوعی: در جایی که تو به عاشقان درد عشق می‌دهی، لطفاً یه راهی هم پیدا کن که این عاشق دل‌ شکسته را درمان کنی.
لنگان به قفای جرس افتادهٔ عشقیم
ای قافله‌سالار نگاهی به قفا کن
هوش مصنوعی: ما در مسیر عشق به آرامی پیش می‌رویم و به دنبال تو هستیم، ای رهبر قافله، لطفاً یک نگاهی به ما بنداز.
ناقوس سکوتی که در آفاق بلند است
در گوش دل‌انگیز و دلِ خفته صدا کن
هوش مصنوعی: زنگی از سکوت در دوردست‌ها به گوش می‌رسد، آن را به گوش دل‌نواز و خواب‌آلود برسان.
چون زخمه به ساز دل این پیر خمیده
چنگی زن و آفاق پر از شور و نوا کن
هوش مصنوعی: زمانی که با نواختن بر ساز، احساسات و دلتنگی‌های این انسان سالخورده را بیان می‌کنی، تمام دنیا را پر از شادی و طرب کن.
ای دوست رها کرده به کام دل دشمن
دشمن هم از این کینهٔ دیرینه رها کن
هوش مصنوعی: ای دوست، اگر تو به خواسته‌های دشمن پاسخ می‌دهی، بهتر است او هم از کینه و کدورت قدیمی‌اش بگذرد.
او در حرم هفت سرا پردهٔ عفت
خواهی تو بدو بنگری ای دیده حیا کن
هوش مصنوعی: او در حرم خود، حریم و حیا را حفظ کرده است؛ تو ای دیده، بهتر است به او احترام بگذاری و ادب را رعایت کنی.
آیینهٔ شاهی‌ست بر این صفّهٔ صفوت
صوفی به ادب باش و به این صفّه صفا کن
هوش مصنوعی: در این جمله به نوعی به اهمیت رفتار نیکو و ادب در مقابل جایگاه‌های معنوی و عرفانی اشاره شده است. به نوعی می‌گوید که باید با احترام و آراستگی به فضایی که به صفای روح و دل مرتبط است، نزدیک شویم و این صفا را در خود ایجاد کنیم.
در گلشن دل آب و هوایی است بهشتی
گل باش و در این آب و هوا نشو و نما کن
هوش مصنوعی: در باغ دل، فضایی دلپذیر و بهشتی وجود دارد. در این محیط زیبا، مانند یک گل شکوفا شو و رشد کن.
از بهر خلائق چه کنی طاعت معبود
باری چو عبادت کنی از بهر خدا کن
هوش مصنوعی: برای دیگران چه می‌کنی، وقتی که بندگی خدا را انجام می‌دهی؟ عبادت را فقط برای رضای خدا انجام بده.
با خلق ریاکار کرم کن به مدارا
ور خود به کرامت نتوانی به ریا کن
هوش مصنوعی: با افرادی که تظاهر می‌کنند، با ملایمت برخورد کن. اگر خودت نتوانی با بزرگواری رفتار کنی، لااقل به تظاهر و ظاهر سازی روی بیاور.
یک شهر به خود یار کن از بهر دعایی
وز حق طلبِ عفو دو عالم به دعا کن
هوش مصنوعی: یک شهر را برای خود همراه انتخاب کن تا از او دعا بخواهی و از حق، طلب عفو برای دو جهان کن.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۰۸ - آئینه شاهی به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۰۸ - آئینه شاهی به خوانش فرهاد بشیریان
غزل شمارهٔ ۱۰۸ - آیینهٔ شاهی به خوانش فاطمه نیکو ایجادی

حاشیه ها

1391/05/22 00:07
محمد

ضمن عرض سلام و تشکر به خاطر نوشتن اشعار شعرا.
شعرها به صورت کامل نیست. چندین بار در سایت شما دیدم که شعرها ناقص نوشته شده. مثلاً در همین غزل آینه ی شاهی، 3 بیت نوشته نشده.
اگر شعرها رو بدون تغییر بنویسید خیلی بهتر خواهد بود.
پیروز و موفق باشید.

1398/04/05 17:07
زکیه اسمعیلی کشتلی

با سلام خدمت آقا محمدی که فرمودند که این ابیات سه بیت آن کمتر نوشته شده است؛ من کتاب گزیده غزلیات شهریار را همین الان در دستم است و تمام ابیات آن را خواندم هیچ بیتی طبق این کتاب کم و کاستی ندارد . ولی از نظر نوشتاری این کتاب خیلی خوانا نبود ولی با ابیاتی که در این سایت آمده توانستم تلفظ ابیات را تشخیص دهم.