شمارهٔ ۶۹
جز آه و ناله از دل دیوانه برنخاست
غیر از صدای جغد ز ویرانه برنخاست
غم از دلم به ناخن سعی کسی نرفت
هرگز غبار آینه از شانه برنخاست
زاهد فسرده است و گرنه کدام دل
در بزم او نشست که دیوانه برنخاست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جز آه و ناله از دل دیوانه برنخاست
غیر از صدای جغد ز ویرانه برنخاست
هوش مصنوعی: جز آه و نالهای از دل دیوانه خبری نیست و هیچ صدایی جز جغد از ویرانی به گوش نمیرسد.
غم از دلم به ناخن سعی کسی نرفت
هرگز غبار آینه از شانه برنخاست
هوش مصنوعی: غم و اندوه من هیچگاه با تلاش و کوشش کسی از دلم بیرون نرفت، همانطور که غبار آینه هیچگاه از شانهام پاک نشد.
زاهد فسرده است و گرنه کدام دل
در بزم او نشست که دیوانه برنخاست
هوش مصنوعی: زاهد حرفی بزن، اگرچه خود به ظاهر متین و بیاحساس به نظر میرسد، اما در واقع هیچکس در محفل او پذیرای شادی و خوشی نیست؛ چرا که هیچ دیوانهای از جا برنمیخیزد تا به او ملحق شود.