شمارهٔ ۶۸
هر طرف فتنه ای از گرد سواری برخاست
مژده ای دیده که از دور غباری برخاست
تو به خونریزی و ما از پی تسلیم شدن
هر که را دست و دلی بود به کاری برخاست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر طرف فتنه ای از گرد سواری برخاست
مژده ای دیده که از دور غباری برخاست
هوش مصنوعی: در هر سو که بنگری، آشوب و بلوا نداشته و مژدهای برای چشمانم که از دور گرد و غباری بلند شده است.
تو به خونریزی و ما از پی تسلیم شدن
هر که را دست و دلی بود به کاری برخاست
هوش مصنوعی: تو به کشتن و آسیب زدن مشغولی و ما در پی تسلیم شدن هستیم. هر کسی که دل و جرأتی دارد، کاری را شروع کرده است.