شمارهٔ ۵۸
به یاد روی تو از تاب ناله ام گل سوخت
چه داغها که چمن ز آشیان بلبل سوخت
به قحط سال نگاه تو حاصل عمرم
چو دانه شرر از آتش تغافل سوخت
زمن رسید به جایی رواج ناله که باغ
سپند غنچه پی چشم زخم بلبل سوخت
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به یاد روی تو از تاب ناله ام گل سوخت
چه داغها که چمن ز آشیان بلبل سوخت
هوش مصنوعی: به یاد زیبایی تو، دل من از شدت دلتنگی و ناله سوخته است. چه بر درد و غمهایی که بلبلها در دل چمن دارند و در عذابند.
به قحط سال نگاه تو حاصل عمرم
چو دانه شرر از آتش تغافل سوخت
هوش مصنوعی: در سالهای دشواری که امیدی به سرسبزی نیست، زندگی من همچون دانهای از آتش بیتوجهی سوخته و نابود شده است.
زمن رسید به جایی رواج ناله که باغ
سپند غنچه پی چشم زخم بلبل سوخت
هوش مصنوعی: به جایی رسیدم که ناله و فریاد در آنجا به شدت رواج دارد، به طوریکه زیباییهای طبیعی و گلهای باغ از دل زخم چشم بد بلبل جراحت دیده و گرفتار آتش شدهاند.