گنجور

شمارهٔ ۵۶

کسی که در قدح دیگران بهار گداخت
مرا در آتش افسرده خمار گداخت
شدم غبار و نیامد دگر چه چاره کنم
نگشت وعده فراموش و انتظار گداخت
توبه کردم آسمان میخانه ساخت
از شکست شیشه ام پیمانه ساخت
شمع را همدرد بلبل کرد عشق
برگ گل چید و پر پروانه ساخت
می توان از صید وحشی ساقیان
دامگاه گریه مستانه ساخت

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کسی که در قدح دیگران بهار گداخت
مرا در آتش افسرده خمار گداخت
هوش مصنوعی: کسی که در جمع دیگران غیبت و بدگویی می‌کند، باعث درد و اندوه من شده و مرا به وضعیت غمگینی و افسردگی انداخته است.
شدم غبار و نیامد دگر چه چاره کنم
نگشت وعده فراموش و انتظار گداخت
هوش مصنوعی: من به گرد و غبار تبدیل شدم و دیگر نمی‌دانم چه کاری انجام دهم. وعده‌ای که داده شده فراموش نشده و من همچنان در انتظار هستم.
توبه کردم آسمان میخانه ساخت
از شکست شیشه ام پیمانه ساخت
هوش مصنوعی: من از گذشته‌ام پشیمان شدم و آسمان، که نماد امیدوارى و آرامش است، با شکسته شدن شیشه‌ام برایم جام جدیدی ساخت.
شمع را همدرد بلبل کرد عشق
برگ گل چید و پر پروانه ساخت
هوش مصنوعی: عشق باعث شد که شمع احساس همدردی با بلبل کند و گلبرگ‌ها را چید تا پروانه‌ای را بسازد.
می توان از صید وحشی ساقیان
دامگاه گریه مستانه ساخت
هوش مصنوعی: می‌توان از شکار وحشی، در دام‌های باریک، به صدای گریه‌ی مستی دست پیدا کرد.