گنجور

شمارهٔ ۳۰

دیده آشوب نگاه فتنه پرداز تو را
نیست پروای قیامت کشته ناز تو را
فیض خواری بین که رنج صید ما ضایع نشد
دسته گل کرد از خون چنگل باز تو را
سرنوشت کار خود از من چه می پرسی؟ مپرس
عشق می داند اسیر انجام و آغاز تو را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دیده آشوب نگاه فتنه پرداز تو را
نیست پروای قیامت کشته ناز تو را
هوش مصنوعی: چشم‌ام به خاطر زیبایی‌های تو به هم ریخته است و هیچ اهمیتی به عواقب آن نمی‌دهم که ممکن است به خاطر دلبرانه‌های تو دچار مشکل شوم.
فیض خواری بین که رنج صید ما ضایع نشد
دسته گل کرد از خون چنگل باز تو را
هوش مصنوعی: در اینجا به نمایش زیبایی و لذت از دشواری‌ها اشاره شده است. شاعر به ما می‌گوید که حتی با وجود رنج و تلاش در صید و شکار، نتیجه تلاش‌ها هدر نرفته و از ناامیدی و سختی، زیبایی و شکوفایی به وجود آمده است. به‌عبارت دیگر، تلاش‌ها و سختی‌ها به ثمر نشسته و چیزی زیبا و ارزشمند به بار آورده‌اند.
سرنوشت کار خود از من چه می پرسی؟ مپرس
عشق می داند اسیر انجام و آغاز تو را
هوش مصنوعی: از من سوال نکن که سرنوشت کارم چه خواهد شد؛ بهتر است بگویی که عشق خودش به خوبی از حال و آینده‌ات خبر دارد.