گنجور

شمارهٔ ۲۲

صبح بیدار ندارد نظر پاک مرا
آب در شیر کند دیده نمناک مرا
راز او خجلت رسوایی محشر نکشد
نتوان جست به صحرای عدم خاک مرا
اختیارش تر صاف است چراغش روشن
شعله محراب دعا کرده دل پاک مرا

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صبح بیدار ندارد نظر پاک مرا
آب در شیر کند دیده نمناک مرا
هوش مصنوعی: صبح، زمانی که بیدار می‌شوم، چشمان پاک و بی‌غش من را نمی‌بیند. حتی آب هم به شیر نمی‌تواند تبدیل شود و این باعث می‌شود چشمانم اشکی باشند.
راز او خجلت رسوایی محشر نکشد
نتوان جست به صحرای عدم خاک مرا
هوش مصنوعی: راز او به قدری عمیق و بزرگ است که هیچ‌کس نمی‌تواند آن را در روز قیامت با خجالت و رسوایی بروز دهد. هیچ‌کس نمی‌تواند این حقیقت را در هیچ بی‌نهایتی یا عدمی جستجو کند و خاک من هم در این ماجرا جایی ندارد.
اختیارش تر صاف است چراغش روشن
شعله محراب دعا کرده دل پاک مرا
هوش مصنوعی: او صاحب اراده‌ای پاک و شفاف است، چراغ وجودش روشن است و مانند شعله‌ای در محراب دعا، دل خالص من را التیام می‌بخشد.