گنجور

شمارهٔ ۸۲

غمش باشد شراب بیغش ما
تراود آب حیوان زآتش ما
شکست بال شد در دام صیاد
نخستین تیر روی ترکش ما
چو مجنون روی آبادی نبیند
بیابانگرد شوق سرکش ما
خس و خاشاک شورستان عشقیم
پزد سودای خام از آتش ما
به زیر آسمان گویا اسیریم
که شد بیهوده گردی ابرش ما

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

غمش باشد شراب بیغش ما
تراود آب حیوان زآتش ما
هوش مصنوعی: غم او مانند شراب خالصی است که بر دل می‌نشیند و ما را مانند آبی زنده و تازه از آتش‌های درون می‌کشاند.
شکست بال شد در دام صیاد
نخستین تیر روی ترکش ما
هوش مصنوعی: بال و پر آزادی به دام افتاد و تیر نخستین به هدف آمد.
چو مجنون روی آبادی نبیند
بیابانگرد شوق سرکش ما
هوش مصنوعی: وقتی مجنون نتواند چهره محبوبش را در دیار آباد ببیند، دلی پر از اشتیاق و سرگردانی خواهد داشت.
خس و خاشاک شورستان عشقیم
پزد سودای خام از آتش ما
هوش مصنوعی: ما مانند برگ‌ها و علف‌های بی‌ارزش در شور عشق هستیم، که از شعله‌ی عشق خود، آرزویی خام و ناentظاری را برملا می‌کنیم.
به زیر آسمان گویا اسیریم
که شد بیهوده گردی ابرش ما
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد ما زیر آسمانی زندگی می‌کنیم که بیهوده و بدون هدف به دور خود می‌چرخیم، مانند اسیری که از آزادی‌اش محروم شده است.