گنجور

شمارهٔ ۸۰

آیینه شود دود چراغ نفس ما
خورشید بود سایه خار هوس ما
آن مشت غباریم که در راه محبت
شد ریگ روان قافله بی جرس ما
کوگریه شوقی که دهد رخت به سیلاب
تا منت آتش نکشد خار و خس ما
آن مرغ اسیریم که از گرمی صیاد
مژگان سمندر شده چاک قفس ما
در کلبه تاریک اسیر است شب و روز
با یاد تو آیینه دل همنفس ما

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.