گنجور

شمارهٔ ۸۰

آیینه شود دود چراغ نفس ما
خورشید بود سایه خار هوس ما
آن مشت غباریم که در راه محبت
شد ریگ روان قافله بی جرس ما
کوگریه شوقی که دهد رخت به سیلاب
تا منت آتش نکشد خار و خس ما
آن مرغ اسیریم که از گرمی صیاد
مژگان سمندر شده چاک قفس ما
در کلبه تاریک اسیر است شب و روز
با یاد تو آیینه دل همنفس ما

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آیینه شود دود چراغ نفس ما
خورشید بود سایه خار هوس ما
هوش مصنوعی: آیینه‌ای که دود چراغ وجود ما را منعکس می‌کند، نشان‌دهنده‌ی این است که خورشید واقعی در زندگی ما، تحت تأثیر آرزوها و خواسته‌های بی‌پایه ما قرار دارد.
آن مشت غباریم که در راه محبت
شد ریگ روان قافله بی جرس ما
هوش مصنوعی: ما مانند ذراتی از غبار هستیم که در مسیر عشق پراکنده شده‌ایم و به مانند شن روان در حرکت قافله‌ای بی‌صدا و ندا در می‌آییم.
کوگریه شوقی که دهد رخت به سیلاب
تا منت آتش نکشد خار و خس ما
هوش مصنوعی: گریه‌ای از سر شوق که مانند سیلاب جریان داشته باشد، تا نگذارد زحمات ما تحت تأثیر آتش قرار گیرد و آسیب ببیند.
آن مرغ اسیریم که از گرمی صیاد
مژگان سمندر شده چاک قفس ما
هوش مصنوعی: ما مانند پرنده‌ای هستیم که به خاطر گرمای چشم‌های شکارچی، در قفس خود با خستگی و ناامیدی زندگی می‌کنیم.
در کلبه تاریک اسیر است شب و روز
با یاد تو آیینه دل همنفس ما
هوش مصنوعی: در کلبه‌ای تاریک، روز و شب در اسیری به سر می‌برم و تنها با یاد تو، دل‌نگرانم همسفر من است.