شمارهٔ ۷۶
زلف ساقی گر نیندازد گره در کار ما
سبحه گردد شرمسار زهد از زنار ما
برگ باغ بی ثمر آیینه آیینه شد
شهپر طوطی شود خار سر دیوار ما
در پناه غنچه ریگ روان سر کرده (ایم)
منتی از اختلاط گل ندارد خار ما
نا امیدی کارش از مطلب روایی هم گذشت
خاطر ما بیش از این غافل مباش از کار ما
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زلف ساقی گر نیندازد گره در کار ما
سبحه گردد شرمسار زهد از زنار ما
هوش مصنوعی: اگر زلف ساقی بر کار ما گرهای بزند، در آن صورت، تسبیح هم از زهد ما شرمسار خواهد شد. بدین معنا که زیبایی و شور و حال عشق، اینقدر بالا میرود که حتی عبادتکنندگان و زهد به آن غبطه خواهند خورد.
برگ باغ بی ثمر آیینه آیینه شد
شهپر طوطی شود خار سر دیوار ما
هوش مصنوعی: درختان باغی که میوهای ندارند، مانند آینهای میشوند که تصویر میاندازد. پرهای طوطی، نماد زیبایی و زندگی، بر روی خاری که بر بالای دیوار ما قرار دارد، مینشیند.
در پناه غنچه ریگ روان سر کرده (ایم)
منتی از اختلاط گل ندارد خار ما
هوش مصنوعی: ما در کنار غنچههای نرم و لطیف زندگی میکنیم و به خاطر این دوستی و نزدیکی، نیازی به گلها نداریم تا بخواهیم دلخوری از خارها داشته باشیم.
نا امیدی کارش از مطلب روایی هم گذشت
خاطر ما بیش از این غافل مباش از کار ما
هوش مصنوعی: ناامیدی از موضوعی که بارها دربارهاش صحبت شده فراتر رفته است؛ ای دوست، بیشتر از این از وضعیت ما غافل نباش.