شمارهٔ ۷۳
شد شیشه خانه باغ دل از جان سخت ما
جز سنگ فتنه یار نیارد درخت ما
بیگانه الفتیم چه دنیا چه آخرت
در خانه وجود و عدم نیست رخت ما
ابر بهار گریه مستانه خودیم
گلهای باغ ما جگر لخت لخت ما
زیر نگین ماست دو عالم گذشتگی
بیزاری کلاه و نمد تاج و تخت ما
گوهر چکد ز شبنم گلزار فقر اسیر
ابر بهار چون نشود پوست تخت ما
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شد شیشه خانه باغ دل از جان سخت ما
جز سنگ فتنه یار نیارد درخت ما
هوش مصنوعی: خانه دل ما همچون شیشهای شکننده است و از جان ما که سختی زیادی دارد، فقط سنگهای فتنه و آزار یار میتوانند درخت وجود ما را آسیب برسانند.
بیگانه الفتیم چه دنیا چه آخرت
در خانه وجود و عدم نیست رخت ما
هوش مصنوعی: ما در این دنیا و آن دنیا، تعلق و دوستی به هیچکس نداریم و در خانه وجود و عدم، جا و مکانی برای ما نیست.
ابر بهار گریه مستانه خودیم
گلهای باغ ما جگر لخت لخت ما
هوش مصنوعی: باران بهاری، چون نغمهای غمگین میبارد و گلهای باغ ما قلبهای ما را به تکههای کوچک تقسیم کردهاند.
زیر نگین ماست دو عالم گذشتگی
بیزاری کلاه و نمد تاج و تخت ما
هوش مصنوعی: زیر نگین ما، گذشتهی دو دنیا و تمام دشواریها و تنشها را کنار گذاشتهایم. ما از دنیای تجمل و مقام و قدرت به دور هستیم.
گوهر چکد ز شبنم گلزار فقر اسیر
ابر بهار چون نشود پوست تخت ما
هوش مصنوعی: دانههای قیمتی از شبنم گلهای باغ فقر میچکد و همچون ابر بهاری درخشندگی دارد. چگونه ممکن است که پوست تخت ما از آن دور بماند؟