گنجور

شمارهٔ ۷۱

فهمیده چشم شوخ تو حال خراب ما
غوغای ناز تا چه کند با حجاب ما
از عشق خاکسار به جایی رسیده ایم
ماییم آسمان و دل است آفتاب ما
افسانه هرزه دردسر خویش می دهد
بیداری خیال کسی برده خواب ما
چون طفل موج رام فراغت نگشته ایم
گردیده مهد راحت ما اضطراب ما
ما جمع و خرج خویش ندانیم غیر شکر
این است اگر ز ما طلبد کس حساب ما

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فهمیده چشم شوخ تو حال خراب ما
غوغای ناز تا چه کند با حجاب ما
هوش مصنوعی: چشم‌های بازیگوش تو به خوبی حال خراب ما را درک کرده است و این حال خراب ما چقدر شور و شوق دارد که با حجاب ما چه می‌کند.
از عشق خاکسار به جایی رسیده ایم
ماییم آسمان و دل است آفتاب ما
هوش مصنوعی: به خاطر عشق عمیقی که داریم، به جایگاهی رسیده‌ایم که ما مانند آسمان هستیم و دل ما همچون آفتابی درخشان است.
افسانه هرزه دردسر خویش می دهد
بیداری خیال کسی برده خواب ما
هوش مصنوعی: داستان‌های بی‌اساس و بی‌فایده فقط مشکلات خود را به همراه می‌آورند، در حالی که فردی خیال‌پرداز در خواب ما غوطه‌ور است.
چون طفل موج رام فراغت نگشته ایم
گردیده مهد راحت ما اضطراب ما
هوش مصنوعی: ما همچون کودکی که آرامش امواج دریا را می‌بیند، هنوز به مرحله‌ای از آسایش و راحتی نرسیده‌ایم و تمام نگرانی‌ها و اضطراب‌هایمان ادامه دارد.
ما جمع و خرج خویش ندانیم غیر شکر
این است اگر ز ما طلبد کس حساب ما
هوش مصنوعی: ما خودمان نمی‌دانیم چه قدر خرج کرده‌ایم و چه مقدار درآمد داریم؛ تنها چیزی که می‌دانیم شکرگزاری است. اگر کسی از ما درباره حساب و کتاب زندگی‌مان سوال کند، فقط شکرگزاری ما نمایان می‌شود.