شمارهٔ ۷۱
فهمیده چشم شوخ تو حال خراب ما
غوغای ناز تا چه کند با حجاب ما
از عشق خاکسار به جایی رسیده ایم
ماییم آسمان و دل است آفتاب ما
افسانه هرزه دردسر خویش می دهد
بیداری خیال کسی برده خواب ما
چون طفل موج رام فراغت نگشته ایم
گردیده مهد راحت ما اضطراب ما
ما جمع و خرج خویش ندانیم غیر شکر
این است اگر ز ما طلبد کس حساب ما
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.