گنجور

شمارهٔ ۶۴۵

دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوان کشید
منت خشک اینقدر از چشم تر نتوان کشید
آتش از آتش تواند برد نرد سوختن
جز محبت در دلم نقش دگر نتوان کشید
ما کجا دست گریبان پاره کردن از کجا
تا نباشد فرصتی آه از جگر نتوان کشید
چشم و دل پوشیده می باید به راه دوستی
پرده رسوایی است در بیرون در نتوان کشید
دیده ای مطلب رواییهای نومیدی اسیر
دست از دامان آه بی اثر نتوان کشید

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل چو خون شد ناز اشک پرده در نتوان کشید
منت خشک اینقدر از چشم تر نتوان کشید
هوش مصنوعی: دل وقتی پر از غم و اندوه می‌شود، اشک‌ها به قدری زود و بی‌اختیار ریخته می‌شوند که نمی‌توان پرده‌ی دل را از آنها پاک کرد. این مقدار اشک و غم به قدری زیاد است که نمی‌توان از چشم‌ها کمتر کرد.
آتش از آتش تواند برد نرد سوختن
جز محبت در دلم نقش دگر نتوان کشید
هوش مصنوعی: آتش فقط با آتش می‌تواند خاموش شود، اما در دل من تنها عشق است که می‌تواند جای دیگری را پر کند.
ما کجا دست گریبان پاره کردن از کجا
تا نباشد فرصتی آه از جگر نتوان کشید
هوش مصنوعی: ما در کجا دست به کار خراب‌کاری می‌زنیم و از کجا می‌توانیم این کار را انجام دهیم؟ تا وقتی که فرصتی برای آه کشیدن از دل وجود ندارد.
چشم و دل پوشیده می باید به راه دوستی
پرده رسوایی است در بیرون در نتوان کشید
هوش مصنوعی: برای داشتن دوستی واقعی، باید چشم و دل خود را از دیدن برخی چیزها بپوشانیم، زیرا در واقع نمی‌توان رسوایی‌ها را به راحتی در مقابل دیگران آشکار کرد.
دیده ای مطلب رواییهای نومیدی اسیر
دست از دامان آه بی اثر نتوان کشید
هوش مصنوعی: اگر دست از تلاش و کوشش نزنیم و همیشه به دنبال امید باشیم، هرگز به دامان ناامیدی و بی‌فایده شدن نخواهیم افتاد.