گنجور

شمارهٔ ۶۲۶

مست است و عرض آتش رخسار می دهد
خورشید را گداخت که را بار می دهد
خط از رخش دمید و هنوز آه می کشیم
داریم خضر و تشنگی آزار می دهد
شد موج خیز شعله غبارم چو درد می
ساقی هنوز باده سرشار می دهد
تا دیده مایل است به تماشای گلستان
آیینه گل به دست تو بسیار می دهد
هرگز به نا امیدی امشب نبود اسیر
این نخل خشک ما چه شبی بار می دهد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مست است و عرض آتش رخسار می دهد
خورشید را گداخت که را بار می دهد
هوش مصنوعی: او در حال مستی است و چهره‌اش همچون آتش درخشانی می‌تابد، به گونه‌ای که نور خورشید را ذوب می‌کند و گویی باران محبتش را بر کسی نازل می‌کند.
خط از رخش دمید و هنوز آه می کشیم
داریم خضر و تشنگی آزار می دهد
هوش مصنوعی: چهره زیبای محبوب از دور واضح شد و ما هنوز در حسرت او به سر می‌بریم. در حالی که راهنمایی مثل خضر در کنار ما نیست، تشنگی و دوری او ما را آزار می‌دهد.
شد موج خیز شعله غبارم چو درد می
ساقی هنوز باده سرشار می دهد
هوش مصنوعی: شعله به شدت در حال اوج‌گیری است و مانند غباری در هواست. همچنانکه درد من را آزار می‌دهد، ساقی هنوز مشغول ریختن باده‌ای لبریز برای من است.
تا دیده مایل است به تماشای گلستان
آیینه گل به دست تو بسیار می دهد
هوش مصنوعی: هر وقت که چشمانم به تماشای باغ گل تمایل داشته باشد، آینه گل در دستان تو بسیار جلوه‌گری می‌کند.
هرگز به نا امیدی امشب نبود اسیر
این نخل خشک ما چه شبی بار می دهد
هوش مصنوعی: امشب هیچ چیز نمی‌تواند مرا ناامید کند، حتی اگر درخت نخیلی خشک شده باشیم، باز هم این شب می‌تواند بارور باشد.