شمارهٔ ۶۲۴
از من آن چشم تغافلکیش غافل میشود
گر چنین خواهد گذشتن کار مشکل میشود
عشق هرکس را که پوشد خلعت غم در لباس
گاه با اختر گهی با غنچه یکدل میشود
بعد مردن هم محبت شمع بالین من است
آب گوهر کی به سعی خاک زایل میشود
بیخیالت کی دلم در سینه میگیرد قرار
چون صدف خالی شد از در موج ساحل میشود
هرکه پیش از نیستی گرد سبکروحی نشد
تربت او سنگ راه کعبه دل میشود
مطلب ما در بهار سوختن گل میکند
دانه امید ما از شعله حاصل میشود
همچو شمع کشته بادش پنبهٔ غفلت به گوش
گر اسیر از یاد او یک لحظه غافل میشود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از من آن چشم تغافلکیش غافل میشود
گر چنین خواهد گذشتن کار مشکل میشود
هوش مصنوعی: اگر آن چشم که به من توجهی ندارد، باز هم به همین منوال رفتار کند، کار برای من دشوار خواهد شد.
عشق هرکس را که پوشد خلعت غم در لباس
گاه با اختر گهی با غنچه یکدل میشود
هوش مصنوعی: عشق باعث میشود که هر کسی که درگیر درد و غم باشد، همزمان با تغییرات زندگی به نوعی با ستارهها یا غنچهها همدل و هماهنگ شود.
بعد مردن هم محبت شمع بالین من است
آب گوهر کی به سعی خاک زایل میشود
هوش مصنوعی: بعد از مرگ، عشق و محبت من مثل شمعی است که در کنار من روشن میماند. آیا ارزشهای گرانبهایی که از تلاش خاکی نشأت میگیرند، از بین میروند؟
بیخیالت کی دلم در سینه میگیرد قرار
چون صدف خالی شد از در موج ساحل میشود
هوش مصنوعی: بیخیالی تو سبب شده که دل من به شدت تپش داشته باشد و آرامش نداشته باشد؛ مانند صدفی که از مروارید خالی شده و در کنار دریا تنها و بیمحتواست.
هرکه پیش از نیستی گرد سبکروحی نشد
تربت او سنگ راه کعبه دل میشود
هوش مصنوعی: هر کسی که قبل از آن که از دنیا برود و وجودش به پایان برسد، خود را سبکروح و آزاد نکند، قبر او همچون سنگی در مسیر قلب انسانها قرار میگیرد.
مطلب ما در بهار سوختن گل میکند
دانه امید ما از شعله حاصل میشود
هوش مصنوعی: در بهار، زمان تجلی و شکوفایی است، اما از سوختن و زوال گلها نیز میتوان دانههای امیدی به وجود آورد. این امید و آرزو از دل این زخمها و دشواریها زاییده میشود.
همچو شمع کشته بادش پنبهٔ غفلت به گوش
گر اسیر از یاد او یک لحظه غافل میشود
هوش مصنوعی: مانند شمع، خواب غفلت او را به گوش میچسباند؛ اگر چه یک لحظه از یاد او غافل شود، اسیر میشود.