گنجور

شمارهٔ ۶۱۶

هرکجا مست حیا آن بت طناز رود
جلوه طاوس شود در قدم ناز رود
در تپیدن غرض از مرغ دل آزادی نیست
می کند سعی از خاطر پرواز رود
نرسد تا به سر رشته گره وا نشود
از شکفتن دل عاشق به عدم باز رود
سرشوقم همه جا در قدم راهنماست
می رود گریه من هر قدر آواز رود
حرف ناگفتنیی نذر شنیدن دارم
قاصدی کو که به آتشکده راز رود
دل ما گر ز رهایی شود آزاد اسیر
سفر دام و قفس را به یک انداز رود

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هرکجا مست حیا آن بت طناز رود
جلوه طاوس شود در قدم ناز رود
هوش مصنوعی: هرجا که فردی با حیا و شرم به سراغ معشوقه‌اش می‌رود، آن معشوقه به طرز زیبا و شگفت‌انگیزی خود را نشان می‌دهد و همچون طاووسی با ناز و خودنمایی قدم برمی‌دارد.
در تپیدن غرض از مرغ دل آزادی نیست
می کند سعی از خاطر پرواز رود
هوش مصنوعی: در تپش قلب، هدف از آزادی دل نیست؛ بلکه تلاش می‌کند تا از یاد و خاطره پرواز کند.
نرسد تا به سر رشته گره وا نشود
از شکفتن دل عاشق به عدم باز رود
هوش مصنوعی: اگر دل عاشق به خوشی و شادی نرسد، هیچگاه گره مشکلاتش باز نمی‌شود و به ناامیدی و عدم خواهد رفت.
سرشوقم همه جا در قدم راهنماست
می رود گریه من هر قدر آواز رود
هوش مصنوعی: من همیشه با شوق به سمت جلو حرکت می‌کنم و هر جا که بروم، گریه‌ام همراه با من است، مانند صدایی که رودخانه به آرامی می‌سازد.
حرف ناگفتنیی نذر شنیدن دارم
قاصدی کو که به آتشکده راز رود
هوش مصنوعی: من چیزی دارم که نمی‌توانم بگویم و منتظر کسی هستم که مثل یک پیام‌آور به معبد آتش برود و راز مرا برساند.
دل ما گر ز رهایی شود آزاد اسیر
سفر دام و قفس را به یک انداز رود
هوش مصنوعی: اگر دل ما از قید و بند رهایی یابد، به همان اندازه‌ای که به دام و قفس سفر می‌کند، آزاد خواهد شد.