گنجور

شمارهٔ ۶۰۳

در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند
خاک راهش تا شدم نام غبارم شد بلند
می رساند باده رنگین گل مستان به گل
وقت ساقی خوش کز او نام بهارم شد بلند
رفتم از بیهوده گردی تا به مقصد بی دلیل
آنقدر بیکار گردیدم که کارم شد بلند
شعله از خجلت ره سرچشمه اخگر گرفت
هر کجا تیغ زبان آبدارم شد بلند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در غمش تا سوختم بخت شرارم شد بلند
خاک راهش تا شدم نام غبارم شد بلند
هوش مصنوعی: زمانی که در غم او سوختم، شانس من به اوج رسید و وقتی در راه او قرار گرفتم، نام من شبیه غبار شد و به بلندای آن رسید.
می رساند باده رنگین گل مستان به گل
وقت ساقی خوش کز او نام بهارم شد بلند
هوش مصنوعی: شراب رنگارنگ گلی که مستی به همراه دارد، به من می‌رسد و در زمانی که ساقی خوش به یاد من باشد، نام بهار در دلم زنده می‌شود.
رفتم از بیهوده گردی تا به مقصد بی دلیل
آنقدر بیکار گردیدم که کارم شد بلند
هوش مصنوعی: به دلایل نامشخص و بی‌هدف، از جایی به جایی دیگر رفتم و آنقدر در این مسیر بیکار و بدون هدف بودم که کارم به جایی رسید که به اوج و شهرت رسیدم.
شعله از خجلت ره سرچشمه اخگر گرفت
هر کجا تیغ زبان آبدارم شد بلند
هوش مصنوعی: شعله‌ی آتش به خاطر شرم و خجالتش از دلی که در آن می‌سوزد، زبانه می‌کشد و هر جا که زبانم به سخن گشوده می‌شود، قوی‌تر و بلندتر می‌شود.