شمارهٔ ۶۰۲
نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند
آتش جدا چو گوهر از آبم نمی کند
تا غافل از خیال تو شد داغ می شوم
کس چون دل فسرده کبابم نمی کند
در هجر و وصل منفعل هستی خودم
خجلت کدام روز خرابم نمی کند
گردیده موج ساغر می سرنوشت من
افسون توبه منع شرابم نمی کند
بیگانگی است خضر بیابان عشق اسیر
لب تشنه فریب سرابم نمی کند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نیرنگ باده رفع حجابم نمی کند
آتش جدا چو گوهر از آبم نمی کند
هوش مصنوعی: نیرنگ و فریب باده نمیتواند حجاب و پردهای که بر من است را بردارد. آتش جدایی هم نمیتواند من را از آب جدا کند، مانند گوهری که از آب جدا نمیشود.
تا غافل از خیال تو شد داغ می شوم
کس چون دل فسرده کبابم نمی کند
هوش مصنوعی: زمانی که از خیال تو غافل شدم، دلم مانند کبابی در آتش میسوزد و هیچکس حال مرا نمیفهمد.
در هجر و وصل منفعل هستی خودم
خجلت کدام روز خرابم نمی کند
هوش مصنوعی: در فراق و نزدیکی تو، من به حالتی گرفتار هستم که نمیدانم کدام روز باعث آبروریزی و ویرانی من خواهد شد.
گردیده موج ساغر می سرنوشت من
افسون توبه منع شرابم نمی کند
هوش مصنوعی: هیاهوی نوشیدن شراب سرنوشت من را زیر و رو کرده است و توبهام نتوانسته مرا از نوشیدن بازدارد.
بیگانگی است خضر بیابان عشق اسیر
لب تشنه فریب سرابم نمی کند
هوش مصنوعی: در بیابان عشق، مانند خضر (راهنمایی در اسطورهها) احساس تنهایی و جدایی میکنم، به گونهای که همیشه در جستجوی آب و در حال تشنگی هستم، ولی فریب شبنمها و سرابها مرا فریب نمیدهند.