گنجور

شمارهٔ ۶۰۱

در گلستان جگر داغ تو بس گل می‌کند
آه من چون شمع از سوز نفس گل می‌کند
نشکفد از سیر گلشن غنچه دل‌های تنگ
نخل امید اسیران در قفس گل می‌کند
گر به یاد روی آتشناک او بارم سرشک
از نم اشکم در آتش خار و خس گل می‌کند
در جگر گل‌های زخم تازه از غیرت شکفت
اول آن نخلی که باشد پیشرس گل می‌کند
گر سحاب از چشم تر خیزد ز فیض عشق اسیر
بحر را در شاخسار موج خس گل می‌کند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در گلستان جگر داغ تو بس گل می‌کند
آه من چون شمع از سوز نفس گل می‌کند
هوش مصنوعی: در باغی که تو هستی، دل‌سوخته من از غم تو همواره در حال شکفتن است؛ همان‌طور که شمع به خاطر گرمای وجودش می‌سوزد و می‌گدازد، نفس من نیز به خاطر دلتنگی برای تو، در حال شکوفایی است.
نشکفد از سیر گلشن غنچه دل‌های تنگ
نخل امید اسیران در قفس گل می‌کند
هوش مصنوعی: برگ گل‌های نازک دل‌های پر امید نمی‌تواند در دل گلستان رشد کند. این غنچه‌های دل‌تنگ، در قفس اسیران خود، امیدی ندارند که بتوانند شکوفا شوند.
گر به یاد روی آتشناک او بارم سرشک
از نم اشکم در آتش خار و خس گل می‌کند
هوش مصنوعی: اگر به یاد زیبایی سوزان او بیفتم، اشکم مانند باران می‌بارد و در آتش، خار و گیاه هم گل می‌دهند.
در جگر گل‌های زخم تازه از غیرت شکفت
اول آن نخلی که باشد پیشرس گل می‌کند
هوش مصنوعی: زخم‌های تازه‌ای که بر دل گل‌ها نشسته، نشان‌دهنده‌ی غیرت و احساس است. همچنین، آن نخل که اول به بار نشسته، نمادی از شکوفایی و سرسبزی است و در واقع، گل‌هایی را به نمایش می‌گذارد که به خاطر وجود این غیرت، شکوفا می‌شوند.
گر سحاب از چشم تر خیزد ز فیض عشق اسیر
بحر را در شاخسار موج خس گل می‌کند
هوش مصنوعی: اگر باران از چشم‌ها بریزد، این نشان عشق است و کسی که در دریای عشق گرفتار شده، در میان موج‌های دریا، گل‌های زیبا می‌روید.