گنجور

شمارهٔ ۵۸۹

عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند
شعله چون بیدار شد در بستر آتش می زند
در قفس کرده است پرواز هوس پروانه را
تا شود آزاد بر بال و پر آتش می زند
گه ز قرب وصل می سوزم گهی ازتاب هجر
هر نفس عشقم به رنگ دیگر آتش می زند
پیش گرمیهای آه ما چراغ مرده ای است
برق بیحاصل که بر خشک و تر آتش می زند
چون نسوزد از خیالش دل شب هجران اسیر
عکس او آیینه را بر اختر آتش می زند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند
شعله چون بیدار شد در بستر آتش می زند
هوش مصنوعی: عشق نخستین بر دل کسی که غم دارد، مثل آتش می‌زند و وقتی که بیدار شود، شعله‌ورتر می‌شود.
در قفس کرده است پرواز هوس پروانه را
تا شود آزاد بر بال و پر آتش می زند
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که حس پرواز و آزادی پروانه به دلیل محدودیت‌ها و موانع در قفس گرفتار شده است. تا زمانی که این محدودیت‌ها وجود دارد، پروانه نمی‌تواند آزادانه پرواز کند و حتی در این شرایط، آتش اشتیاق و آرزوهایش را می‌سوزاند.
گه ز قرب وصل می سوزم گهی ازتاب هجر
هر نفس عشقم به رنگ دیگر آتش می زند
هوش مصنوعی: گاهی از خوشحالی و نزدیکی به معشوق دلم می‌سوزد و گاهی از دوری و جدایی هر لحظه عشقم به شکلی جدید و متفاوت شعله‌ور می‌شود.
پیش گرمیهای آه ما چراغ مرده ای است
برق بیحاصل که بر خشک و تر آتش می زند
هوش مصنوعی: آه ما مانند یک چراغ خاموش است که گرما و شعله‌ای ندارد و فقط تظاهر به روشنایی می‌کند، بدون اینکه واقعاً تاثیر مثبتی بر چیزی داشته باشد. این آه فقط روی خاک و بیابان اثر می‌گذارد اما عملاً بی‌فایده است.
چون نسوزد از خیالش دل شب هجران اسیر
عکس او آیینه را بر اختر آتش می زند
هوش مصنوعی: دل شب هجران به خاطر یاد او نمی‌سوزد، اما وقتی به او فکر می‌کند، آینه را مانند ستاره‌ای می‌سوزاند.