گنجور

شمارهٔ ۵۷۱

کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند
کو شبنمی که صد گل درس وفا نداند
در گلشن محبت پروانه باغبان است
جایی که شعله بارد آب و هوا نداند
شبنم به گل فروشد هر جلوه غبارم
با این بهار دستی کار کیا نداند
چون بوی گل غبارم پر می زند به کویی
بال هما نفهمد باد صبا نداند
این است آشنایی این است مهربانی
ما نام او ندانیم او حال ما نداند
گر ظلمت است و گر نور فانوس آفتاب است
کس هجر و وصل ما را از هم جدا نداند
دل داده ام اسیرم خون می کند دلیر است؟
غیر از وفا ندانم غیر از جفا نداند

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کو ذره ای که صد خور بار جفا نداند
کو شبنمی که صد گل درس وفا نداند
هوش مصنوعی: کسی که به سختی‌ها عادت نداشته باشد و از محبت آگاهی نداشته باشد، مانند یک ذره است که نمی‌تواند به بارها و اسبت‌ها برخورد کند، یا همچون شبنمی است که نمی‌تواند عشق و وفا را از گل‌ها بیاموزد.
در گلشن محبت پروانه باغبان است
جایی که شعله بارد آب و هوا نداند
هوش مصنوعی: در گلزار عشق، پروانه‌ای وجود دارد که مانند باغبان به آنجا سر و سامان می‌دهد. در این فضا، آتش و حرارت وجود دارد و هیچ‌کس نمی‌داند که چه شرایطی حاکم است.
شبنم به گل فروشد هر جلوه غبارم
با این بهار دستی کار کیا نداند
هوش مصنوعی: شبنم در گل خودش را به نمایش می‌گذارد و گرد و غبار من را با این بهار نمی‌تواند کسی بشناسد.
چون بوی گل غبارم پر می زند به کویی
بال هما نفهمد باد صبا نداند
هوش مصنوعی: وقتی بوی گل به مشامم می‌رسد و فضا را پر از غبار می‌کند، در کوچه‌ای که پر از زیبایی است، هیچ کس نمی‌تواند این احساس را درک کند، حتی نسیم صبحگاهی هم از آن خبر ندارد.
این است آشنایی این است مهربانی
ما نام او ندانیم او حال ما نداند
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف نوعی ارتباط عمیق و بی‌نام میان دو نفر اشاره دارد. در این ارتباط، صمیمیت و محبت وجود دارد، اما نام و ویژگی‌های طرف مقابل را نمی‌دانند و در عوض، احساسات و حالات یکدیگر را درک نمی‌کنند. به عبارت دیگر، این رابطه بیشتر بر پایه‌ی حس مشترک و درک ناپیدا از یکدیگر است تا بر اساس شناخت و آشنایی کامل.
گر ظلمت است و گر نور فانوس آفتاب است
کس هجر و وصل ما را از هم جدا نداند
هوش مصنوعی: در زندگی، چه در تاریکی و چه در روشنی مانند روشنایی خورشید، هیچ‌کس نمی‌تواند جدایی و دوری ما را از یکدیگر تشخیص دهد.
دل داده ام اسیرم خون می کند دلیر است؟
غیر از وفا ندانم غیر از جفا نداند
هوش مصنوعی: من دل‌باخته‌ام و اسیر عشق هستم، آیا این عشق مرا از پا در می‌آورد؟ من جز وفا چیزی نمی‌شناسم و او نیز جز خیانت ندانسته است.