شمارهٔ ۵۶۹
تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد
خنده زد گل زخمی ناله در خروش آمد
چشم او نگاهی کرد لعل او حدیثی گفت
هوش مست و بیخود شد بیخودی به هوش آمد
نکهت بهار آمد ساغر طرب برکف
مژده می پرستان را پیر می فروش آمد
پیر دیر را دیدم سرنوشت پرسیدم
گفت آیت رحمت بهر باده نوش آمد
هر که دید خندانش در قبای گلگون گفت
سرو گل فروش آمد شمع شعله پوش آمد
در چمن گل و غنچه داد میکشی دادند
این پیاله نوش آمد آن سبو به دوش آمد
چون اسیر دیوانه توبه از ریا کردم
حرف ناصحان ما را اینقدر به گوش آمد
اطلاعات
وزن: فاعلن مفاعیلن فاعلن مفاعیلن (مقتضب مثمن مطوی مقطوع)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تیغ بر کفش دیدم خون من به جوش آمد
خنده زد گل زخمی ناله در خروش آمد
هوش مصنوعی: وقتی که تیغی بر دستانم دیدم و خونم به جوش آمد، گل زخمی خندهای زد و نالهاش به گریه تبدیل شد.
چشم او نگاهی کرد لعل او حدیثی گفت
هوش مست و بیخود شد بیخودی به هوش آمد
هوش مصنوعی: نگاه چشم او همچون جواهری سخن گفت و من را در حالتی از مستی و بیخبری فرو برد. سپس، در میانهی بیخبری، دوباره به حالت هوشیاری برگشتم.
نکهت بهار آمد ساغر طرب برکف
مژده می پرستان را پیر می فروش آمد
هوش مصنوعی: بهار با بوی خوشش فرا رسید و شادابی و خوشحالی را به همراه آورد. پیمانههای شادی در دست است و خبر خوشی برای عاشقان شراب در راه است، زیرا پیر می فروش نیز به جمع آنان پیوسته است.
پیر دیر را دیدم سرنوشت پرسیدم
گفت آیت رحمت بهر باده نوش آمد
هوش مصنوعی: من در حال تماشای یک شخص مسن در قدیم بودم و به او گفتم که از سرنوشت بپرسم. او پاسخ داد که نشانهای از رحمت الهی است که باعث شده تا برای نوشیدن شراب بیاید.
هر که دید خندانش در قبای گلگون گفت
سرو گل فروش آمد شمع شعله پوش آمد
هوش مصنوعی: هر زمانی که کسی خندان و شاداب را در لباسی سرخ و زیبا ببیند، میگوید که بهار و زیبایی به شهر آمده است و همچون شمعی درخشید، نور و گرما را به ارمغان آورده است.
در چمن گل و غنچه داد میکشی دادند
این پیاله نوش آمد آن سبو به دوش آمد
هوش مصنوعی: در باغ گلها و غنچهها، تو آواز سر میدهی و صدای تو در فضا میپیچد. این پیاله نوشیدنی به تو خوشامد میگوید و آن کسی که سبو به دوش دارد، به سمت تو نزدیک شده است.
چون اسیر دیوانه توبه از ریا کردم
حرف ناصحان ما را اینقدر به گوش آمد
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه دچار وسواس و جنون شدم، از تظاهر و دورویی دست کشیدم. نصیحتهای دیگران به اندازهای در ذهنم تأثیر گذاشت که دیگر نمیتوانستم آنها را نادیده بگیرم.