گنجور

شمارهٔ ۵۶۸

ز خوی سرکشی دل در بر امّید می‌رقصد
که در بزمش دل هر ذره با خورشید می‌رقصد
شراب بی‌محابای عدم کیفیتی دارد
که جام از جوش مستی در کف جمشید می‌رقصد
چنان اجزای هستی در هوای او به رقص آمد
که صد مطلب روایی با دل نومید می‌رقصد
بهار می‌پرست آمد گل هنگامه‌ها رنگین
خروش ابر می‌خواند هوای بید می‌رقصد
نبیند چشم بد گویش چه صبح است این چه شام است این
گل خورشید می‌خندد هلال عید می‌رقصد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز خوی سرکشی دل در بر امّید می‌رقصد
که در بزمش دل هر ذره با خورشید می‌رقصد
هوش مصنوعی: دل پر از امید و سرکشی است و در جمع دوستان، هر ذره از وجودش با شادی و نور خورشید می‌رقصد.
شراب بی‌محابای عدم کیفیتی دارد
که جام از جوش مستی در کف جمشید می‌رقصد
هوش مصنوعی: شراب آزاد و بی‌حد و مرز، دارای خاصیتی است که باعث می‌شود جام، در اثر نشئگی و شور زندگی، به طور شگفت‌انگیزی در دستان جمشید به رقص درآید.
چنان اجزای هستی در هوای او به رقص آمد
که صد مطلب روایی با دل نومید می‌رقصد
هوش مصنوعی: اجزای هستی به قدری در عشق او شاد و سرشار از حرکت‌اند که گویی هر کدام داستانی برای گفتن دارند و حتی دل‌های ناامید هم از این شادی به رقص درمی‌آیند.
بهار می‌پرست آمد گل هنگامه‌ها رنگین
خروش ابر می‌خواند هوای بید می‌رقصد
هوش مصنوعی: بهار با خود زیبایی و سرسبزی آورد، گل‌ها در حال شکفتن‌اند و رنگ‌ها در طبیعت به وضوح دیده می‌شوند. ابرها به آرامی می‌بارند و صدایی پرنشاط ایجاد می‌کنند. همچنین، در این هوای دلپذیر، درخت بید به آرامی در حال رقصیدن است.
نبیند چشم بد گویش چه صبح است این چه شام است این
گل خورشید می‌خندد هلال عید می‌رقصد
هوش مصنوعی: چشم‌های بدبین نمی‌توانند زیبایی‌های این صبح را ببینند، این که چه صبح دل‌انگیزی است و چه شامی در پیش است. گل خورشید با خوشحالی می‌خندد و ماه نو به شادی می‌رقصد.