شمارهٔ ۴۱
لعلت زجام شیر و شکر می دهد مرا
ساغر ز آبروی گوهر می دهد مرا
ساغر به طاق ابروی وحشت کشیده ام
بیگانگی ز خویش خبر می دهد مرا
ساقی ستم ظریف و می از شعله شوخ تر
جامی نداده جامی دگر می دهد مرا
گردم به جستجوی تو پرواز می کند
در خاک هم هوای تو پر می دهد مرا
گر دیده باغبان بهار خیال خویش
شبنم به جای خون جگر می دهد مرا
هر ناله ای که کرد فراموش سینه ام
پیغامی از زبان اثر می دهد مرا
پیغام من شکنجه کش انتظار نیست
قاصد نرفته شوق خبر می دهد مرا
گر دیده بحر گوهر مقصود دامنم
تا ناخدا نوید خبر می دهد مرا
شد گرد عزلتم گل آوارگی اسیر
حب وطن نوید سفر می دهد مرا
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
لعلت زجام شیر و شکر می دهد مرا
ساغر ز آبروی گوهر می دهد مرا
هوش مصنوعی: درد و دل تو همچون شرابی شیرین و خوش طعم است که به من جرعهای شادی و زیبایی میبخشد و همچنین از ارزش و اعتبار تو به من روحیه و قوت میدهد.
ساغر به طاق ابروی وحشت کشیده ام
بیگانگی ز خویش خبر می دهد مرا
هوش مصنوعی: من لیوان شراب را به تاق ابروی معشوقهای که ترسناک است تکیه دادهام و این حالت بیگانگی از خودم را به من نشان میدهد.
ساقی ستم ظریف و می از شعله شوخ تر
جامی نداده جامی دگر می دهد مرا
هوش مصنوعی: ای ساقی، تو با ناز و finesse خود، به من مینوشانی که هیچ چیز دیگری مانند آن نیست. در این دنیای پرآشوب، خوشی و لذتی دیگر به من عطا کن.
گردم به جستجوی تو پرواز می کند
در خاک هم هوای تو پر می دهد مرا
هوش مصنوعی: در پی تو هستم و دلم در جستجوی تو به پرواز درآمده است، حتی در شرایطی که زمین و خاک را زیر پا دارم، یاد تو همواره در وجودم جاری است.
گر دیده باغبان بهار خیال خویش
شبنم به جای خون جگر می دهد مرا
هوش مصنوعی: اگر چشم باغبان بهار را ببیند، برای من شبنم را به جای خون دل هدیه میکند.
هر ناله ای که کرد فراموش سینه ام
پیغامی از زبان اثر می دهد مرا
هوش مصنوعی: هر نالهای که از دل برمیآید، نشان از پیغامی دارد که از عمق وجودم به بیرون میآید.
پیغام من شکنجه کش انتظار نیست
قاصد نرفته شوق خبر می دهد مرا
هوش مصنوعی: پیام من به هیچوجه همچون عذابی برای کسانی که منتظرند نیست؛ چرا که فرستنده هنوز نرفته و شوق دریافت خبر، مرا درگیر کرده است.
گر دیده بحر گوهر مقصود دامنم
تا ناخدا نوید خبر می دهد مرا
هوش مصنوعی: اگر دریا به من الماس ارزشمند زندگیام را نشان دهد، دامنم را میگیرد تا ناخدای کشتی به من خبر خوبی بدهد.
شد گرد عزلتم گل آوارگی اسیر
حب وطن نوید سفر می دهد مرا
هوش مصنوعی: دوران تنهایی و دوری از وطن، به مانند گلی که بر زمین افتاده، به من احساس بی خانمانی میدهد، اما عشق به وطن برایم نوید سفر و بازگشت را به همراه دارد.