گنجور

شمارهٔ ۳۸

باده چون زور آورد هشیار می‌سازد مرا
خواب چون گردد گران بیدار می‌سازد مرا
صبح را گلگونه می‌بخشد کفِ خاکسترم
سوختن رنگین‌تر از گلزار می‌سازد مرا
دارد اکسیرِ حواسِ جمع دل چون شد خراب
سایهٔ ویرانه‌ها بسیار می‌سازد مرا
غفلتم تعمیرِ آگاهی است دیدم بارها
چشمِ خواب‌آلودِ من بیدار می‌سازد مرا
بلبلِ گل‌های شوخ از دور بودن خوشتر است
سِیرِ باغِ آرزو بیزار می‌سازد مرا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باده چون زور آورد هشیار می‌سازد مرا
خواب چون گردد گران بیدار می‌سازد مرا
هوش مصنوعی: وقتی نوشیدنی قوی می‌‌شود، مرا هشیار و بیدار می‌کند و وقتی خواب بر من غلبه می‌کند، دوباره مرا بیدار می‌سازد.
صبح را گلگونه می‌بخشد کفِ خاکسترم
سوختن رنگین‌تر از گلزار می‌سازد مرا
هوش مصنوعی: در صبح، خاکستری که از سوختن به جا مانده، رنگ و زیبایی خاصی به من می‌دهد و مرا شاداب‌تر از یک گلزار می‌کند.
دارد اکسیرِ حواسِ جمع دل چون شد خراب
سایهٔ ویرانه‌ها بسیار می‌سازد مرا
هوش مصنوعی: وقتی دل من خراب می‌شود، حواسم به شدت جمع می‌شود و در این حال و روز، سایه‌های ویرانی و تلخی‌های زیادی را احساس می‌کنم که بر من تاثیر می‌گذارد.
غفلتم تعمیرِ آگاهی است دیدم بارها
چشمِ خواب‌آلودِ من بیدار می‌سازد مرا
هوش مصنوعی: غفلت من سبب شده که به آگاهی خود توجه نکنم، اما بارها متوجه شدم که خواب‌آلودگی‌ام به ناگاه مرا بیدار می‌کند.
بلبلِ گل‌های شوخ از دور بودن خوشتر است
سِیرِ باغِ آرزو بیزار می‌سازد مرا
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که به گل‌های شاداب می‌خواند، از فاصله‌ی دور بودن را بیشتر دوست دارد؛ چرا که گشت و گذار در باغ آرزوها، مرا خسته و ناامید می‌کند.

حاشیه ها

1402/06/24 15:08
بردیا

عالیست