شمارهٔ ۳۵
از دل مردم عالم خبری نیست مرا
چه کنم غیر وفا نامه بری نیست مرا
چشم و دل وقف تماشای دگر ساخته ام
گریه شامی و آه سحری نیست مرا
همچو آیینه همین از دگران می گویم
می توان دید که از خود خبری نیست مرا
سر پرواز دل خسته سلامت باشد
نشوی ایمن اگر بال و پری نیست مرا
می کنم کام دل از لذت حسرت شیرین
این ثمر بس که امید ثمری نیست مرا
دلم از گنج روان کشور آبادان است
دست اگر سوخته داغ زری نیست مرا
بیکسی نام ز تنهایی من دارد اسیر
گر به عالم پدری یا پسری نیست مرا
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1400/08/17 16:11
نیکالای دوم
بهتر نیست اگر تصویری از شاعران موجود نیست، لااقل از تصویر افراد دیگری به عنوان پروفایل شعرا استفاده نشود؟
تا جایی که بنده اطلاع دارم این تصویر که به عنوان تصویر "اسیر شهرستانی" درج شده، تصویری از میرزا ابوالحسن خان ایلچی است که مدتی سفیر ایران در دربار پادشاه انگستان و مدتی هم سفیر ایران در دربار تزار روسیه بوده است.
1400/08/18 07:11
حمیدرضا
متشکر، تصویر دیگری انتخاب شد.