گنجور

شمارهٔ ۳۲

خواب، پرواز حرام است مرا
آشیان حلقه دام است مرا
یاد زلفت گل شب بیداری
فیض صبح اول شام است مرا
عمر سودایی زلف تو دراز
تا ابد کار به کام است مرا
سرآن جلوه سلامت باشد
هر نفس عیش مدام است مرا
اضطراب و لب خاموش و ادب
قاصد و نامه و نام است مرا
بی خزان باغ دل از بیدردی
سوختن میوه خام است مرا
دل زهر چاک هلالی دارد
سر به سر ماه تمام است مرا
شهد منت ز تکبر نوشم
از جوابش که سلام است مرا
نو خطان پیش شما غیر اسیر
نه بگویید چه نام است مرا

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خواب، پرواز حرام است مرا
آشیان حلقه دام است مرا
هوش مصنوعی: خواب برای من مانند پرواز ممنوع است، زیرا خانه‌ام پر از تله‌ها و خطرات است.
یاد زلفت گل شب بیداری
فیض صبح اول شام است مرا
هوش مصنوعی: یاد زلف تو در هنگام بیداری شب، مانند صبحی است که اول شب را روشن می‌کند.
عمر سودایی زلف تو دراز
تا ابد کار به کام است مرا
هوش مصنوعی: عمر من با آرزوهای تو پیوند خورده و تا ابد به خاطر تو خوشبختم.
سرآن جلوه سلامت باشد
هر نفس عیش مدام است مرا
هوش مصنوعی: هر لحظه که زیبایی و سلامتی تو را می‌بینم، برای من زندگی همیشه خوش و لذت‌بخش است.
اضطراب و لب خاموش و ادب
قاصد و نامه و نام است مرا
هوش مصنوعی: من در حالتی نگران و بی‌صدا هستم، اما با احترام نامه‌ای دارم که حاوی نام و پیامی برای من است.
بی خزان باغ دل از بیدردی
سوختن میوه خام است مرا
هوش مصنوعی: باغ دل من که در آن عشق و احساس می‌تروید، بی‌پاییز سوختن بی‌درد است و میوه‌ای نارس و خام برای من به حساب می‌آید.
دل زهر چاک هلالی دارد
سر به سر ماه تمام است مرا
هوش مصنوعی: دل من مانند هلالی است که زخم‌های بسیاری دارد، اما در عین حال، به طور کامل و تمام، مانند یک ماه زیبا و روشن است.
شهد منت ز تکبر نوشم
از جوابش که سلام است مرا
هوش مصنوعی: من از پاسخ او که تنها یک سلام است، طعم شیرین نعمت بزرگش را می‌چشم، حتی اگر این پاسخ با تکبر باشد.
نو خطان پیش شما غیر اسیر
نه بگویید چه نام است مرا
هوش مصنوعی: بگویید که من چه نام دارم، چون که هیچ کس جز شما نمی‌تواند در مورد من به درستی صحبت کند.