گنجور

شمارهٔ ۲۹

نفریبد به خیال نگهت خواب مرا
نبرد جلوه وصل تو به مهتاب مرا
بسته بر بازوی بیدار فلک خواب مرا
کرده تعویذ سحر آه جگرتاب مرا
اشک پرورده راز غم پنهان دلم
گریه داده است ندانسته به سیلاب مرا
شور بیطاقتیم در سفر آرام است
تا نداند کسی از عشق تو بیتاب مرا

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نفریبد به خیال نگهت خواب مرا
نبرد جلوه وصل تو به مهتاب مرا
هوش مصنوعی: تو به من نگو که با نگاهت می‌توانی خواب مرا بگیری؛ جلوه‌ی وصالت برای من همانند نور ماه است.
بسته بر بازوی بیدار فلک خواب مرا
کرده تعویذ سحر آه جگرتاب مرا
هوش مصنوعی: فلک با نیروی خود خواب مرا مانند جادوهایی در سحرگاه به تسخیر درآورده و به این ترتیب، قلب من را به درد آورده است.
اشک پرورده راز غم پنهان دلم
گریه داده است ندانسته به سیلاب مرا
هوش مصنوعی: دل من پر از غم پنهانی است که به دلیل آن اشک‌هایم سرازیر شده‌اند، حتی خودم هم از این موضوع بی‌خبرم.
شور بیطاقتیم در سفر آرام است
تا نداند کسی از عشق تو بیتاب مرا
هوش مصنوعی: ما در حالی که در سفر هستیم، درونمان پر از هیجان و بی‌تابی است. اما می‌خواهیم کسی از عشق تو و حال بی‌قرار ما باخبر نشود.