شمارهٔ ۲۷
لاله می روید ز بستر ناتوان عشق را
شعله پرورده است مغز استخوان عشق را
مهر خاموشی است بر عنوان این سربسته راز
نیست با گوش و زبان کاری بیان عشق را
راز دل از بیزبانی بیشتر گل می کند
باطن از آیینه رنجد رازدان عشق را
شوقم از جا برد وصل کعبه دیدم بی سفر
خضر پرواز است راه بی نشان عشق را
هرکجا رفتیم کویش مرکز سرگشتگی است
دل شناسد جذبه های بیگمان عشق را
دشت دشت از گرد راهم باز می ماند سراب
گرچه دورافتاده ام کامل روان عشق را
کی اسیر از درد بیدرمان تسلی می شود
بوالهوس هم سود میداند زیان عشق را
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
لاله می روید ز بستر ناتوان عشق را
شعله پرورده است مغز استخوان عشق را
هوش مصنوعی: لاله از زمین ضعیفی میروید که عشق در آن مانند شعلهای در حال پرورش است و عشق به عمق وجود آدمی نفوذ کرده است.
مهر خاموشی است بر عنوان این سربسته راز
نیست با گوش و زبان کاری بیان عشق را
هوش مصنوعی: عشق موضوعی است که نمیتوان به راحتی دربارهاش صحبت کرد یا آن را با کلمات بیان کرد. این احساس عمیق و نهفته است و به محض اینکه تلاش میکنیم دربارهاش صحبت کنیم، ممکن است که همه چیز را پیچیدهتر کنیم. در واقع، عشق مانند راز بزرگی است که نمیتوان به سادگی آن را فاش کرد.
راز دل از بیزبانی بیشتر گل می کند
باطن از آیینه رنجد رازدان عشق را
هوش مصنوعی: دل آدمی وقتی از گفتن و ابراز احساساتش ناتوان باشد، بیشتر از درون خود به راز و نیاز میپردازد. در حقیقت، عمق وجود و احساسات حقیقی او همچون تصویری در آینه نمایان میشود، و این تصویر درد و رنج عاشق را به خوبی نشان میدهد.
شوقم از جا برد وصل کعبه دیدم بی سفر
خضر پرواز است راه بی نشان عشق را
هوش مصنوعی: میگوید که عشق و شوق او چنان زیاد شده که او را از همه چیز جدا کرده است. او در محضر کعبه قرار گرفته و احساس میکند که بدون نیاز به سفر و همراهی خضر، به سیر و سیاحت عشق پرداخته است. این عشق، راهی را به او نشان میدهد که مشخص نیست و او را به ابعادی دیگر میبرد.
هرکجا رفتیم کویش مرکز سرگشتگی است
دل شناسد جذبه های بیگمان عشق را
هوش مصنوعی: هر جایی که برویم، زیباییهای او ما را گمراه میکند و دل به طور طبیعی جذبههای محصل عشق را درک میکند.
دشت دشت از گرد راهم باز می ماند سراب
گرچه دورافتاده ام کامل روان عشق را
هوش مصنوعی: در دشتها از گرد و غبار راهم مانع میشود، هرچند که از دور هستم، اما عشق در من به طور کامل جاری است.
کی اسیر از درد بیدرمان تسلی می شود
بوالهوس هم سود میداند زیان عشق را
هوش مصنوعی: هیچ کسی که از درد بیدرمان رنج میبرد، نمیتواند تسلا پیدا کند. حتی انسانی که به دنیا پرستی مشغول است، به خوبی میداند عشق چه زیانی به همراه دارد.