گنجور

شمارهٔ ۲۴

آنکه گرداند ز ما دانسته راه خویش را
کاش می آموخت برگشتن نگاه خویش را
انتقام فتنه از بیباکی من می کشد
خوی حسن از عشق می داند گناه خویش را
سرزمین جلوه صیاد ما دام بلاست
در طلسم افکنده چشمش صیدگاه خویش را
روز محشر قاتل ما را نشان دیگر است
می کند مست خموشی دادخواه خویش را
شام تنهایی اسیر از آتش سودای اوست
کرده صبح مشرق دل دود آه خویش را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آنکه گرداند ز ما دانسته راه خویش را
کاش می آموخت برگشتن نگاه خویش را
هوش مصنوعی: کسی که به خوبی مسیر خود را انتخاب می‌کند، ای کاش می‌آموخت چگونه باید به گذشته‌اش نگاه کند و از آن بهره‌برداری کند.
انتقام فتنه از بیباکی من می کشد
خوی حسن از عشق می داند گناه خویش را
هوش مصنوعی: نتایج بی‌باکی من باعث می‌شود که فتنه انتقام بگیرد و عشق به من به من یادآوری می‌کند که او خودش را در این امر مقصر می‌داند.
سرزمین جلوه صیاد ما دام بلاست
در طلسم افکنده چشمش صیدگاه خویش را
هوش مصنوعی: سرزمینی که در آن صیاد ما جلوه‌گری می‌کند، در واقع یکی از دام‌های مشکلات و بلایای زندگی است. به گونه‌ای که چشمانش به گونه‌ای مسحورکننده و درخشان، شکارگاه خود را به دام انداخته است.
روز محشر قاتل ما را نشان دیگر است
می کند مست خموشی دادخواه خویش را
هوش مصنوعی: در روز قیامت، قاتل ما به شکل دیگری نمایان می‌شود و در این بین، کسی که در سکوت است، حق خود را به دنبال می‌گیرد.
شام تنهایی اسیر از آتش سودای اوست
کرده صبح مشرق دل دود آه خویش را
هوش مصنوعی: شب تنهایی به خاطر آرزوی او در آتش می‌سوزد و صبح دل مشرقی‌ام پر از دود حسرت‌هایم است.