گنجور

شمارهٔ ۱۹

زوالی نیست دست پیشتر را
زدم در پرده راه هر نظر را
اگر سرد است اگر گرم است خونم
به هر رگ بسته دست نیشتر را
برآید گرد اگر دریا و ازکان
شکستی کی رسد آب گهر را
جنون نقش نگین خویش دارد
نهان لوح طلسم خیر و شر را
پشیمانی مبارک باد تحسین
بکش این مست از خود بی خبر را
بسی در دیده دل سیرکردم
یکی دیدم سواد خیر و شر را
اسیر از موجه شوقی به ساحل
شکستم کشتی بحر خطر را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زوالی نیست دست پیشتر را
زدم در پرده راه هر نظر را
هوش مصنوعی: هیچ پایان یا زوالی برای تلاش‌هایی که از پیش انجام داده‌ام وجود ندارد، چرا که من در سایه هر دیدگاه، راهی را برای خود همواره باز کرده‌ام.
اگر سرد است اگر گرم است خونم
به هر رگ بسته دست نیشتر را
هوش مصنوعی: چه سرد باشد و چه گرم، در هر رگی از بدنم، خونم به شدت در حرکت است و نیرویی غریزی مرا به جلو می‌برد.
برآید گرد اگر دریا و ازکان
شکستی کی رسد آب گهر را
هوش مصنوعی: اگر دریا طوفانی شود و موج‌ها بالا بکشند، آب گوهر نخواهد رسید.
جنون نقش نگین خویش دارد
نهان لوح طلسم خیر و شر را
هوش مصنوعی: جنون، راز و نشانه‌ای از خود را در دل دارد و در واقع، ماهیت خوبی و بدی را در خود جای داده است.
پشیمانی مبارک باد تحسین
بکش این مست از خود بی خبر را
هوش مصنوعی: پشیمانی خوب است، پس این فرد نشئه و بی‌خبر از خود را تحسین کن.
بسی در دیده دل سیرکردم
یکی دیدم سواد خیر و شر را
هوش مصنوعی: در نظر دارم که مدت زیادی به تحلیل و بررسی مسائل مختلف پرداخته‌ام و در این میان، فردی را مشاهده کردم که توانایی تمایز بین خوبی و بدی را داشت.
اسیر از موجه شوقی به ساحل
شکستم کشتی بحر خطر را
هوش مصنوعی: من به خاطر شوق و عشق، در برابر امواج غم و درد، کشتی‌ام را در دل دریا که مملو از خطر است، از دست دادم و به ساحل رسیدم.