گنجور

شمارهٔ ۱۶۱

هر دل از یاد تو مرغ چمن را زخود است
حسن دمساز خود و عشق نظریاز خود است
کفر و دین عاقل و مجنون همه رسوای دلند
هرکه دیدیم در این آیینه غماز خود است
شاید افسانه خویت ز تپیدن شنود
چون خموشی دل ما گوش بر آواز خود است
می رسد از چمن آینه آشفته چو گل
می توان دید که غارتزده ناز خود است
دل ما فال تپیدن زد و در خون غلطید
برق بسمل زده شوخی پرواز خود است
برق حسن است اگر پرده اگر پرده دراست
نور این آینه زنگ خود و پرواز خود است
فکر معماری آتشکده ای دارد اسیر
از خیال ستمت خانه برانداز خود است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر دل از یاد تو مرغ چمن را زخود است
حسن دمساز خود و عشق نظریاز خود است
هوش مصنوعی: هر دل به یاد تو مانند پرنده‌ای در باغ است که به زیبایی همراه خود عادت کرده و عشقش تنها به توست.
کفر و دین عاقل و مجنون همه رسوای دلند
هرکه دیدیم در این آیینه غماز خود است
هوش مصنوعی: همه عقیده‌ها و باورها، چه درست و چه نادرست، در نهایت به دل انسان‌ها وابسته‌اند. هر کسی که در این آینه به خود نگاه می‌کند، در حقیقت تصویر واقعی و درونی خود را می‌بیند.
شاید افسانه خویت ز تپیدن شنود
چون خموشی دل ما گوش بر آواز خود است
هوش مصنوعی: شاید داستان وجود تو را از تپش ضربان قلب شنیده باشد، چرا که سکوت دل ما گوش به صدای خود داده است.
می رسد از چمن آینه آشفته چو گل
می توان دید که غارتزده ناز خود است
هوش مصنوعی: از چمن بوی زیبای گل به مشام می‌رسد و می‌توان دید که گل، به‌خاطر زیبایی‌اش در معرض خطر و آسیب قرار دارد.
دل ما فال تپیدن زد و در خون غلطید
برق بسمل زده شوخی پرواز خود است
هوش مصنوعی: دل ما به شوقی زد و به تپش افتاد، به گونه‌ای که در خون غوطه‌ور شد. این حس، همانند جرقه‌ای است که حیات را به بازی می‌گیرد و پرواز را به شوخی می‌آورد.
برق حسن است اگر پرده اگر پرده دراست
نور این آینه زنگ خود و پرواز خود است
هوش مصنوعی: زیبایی دوستی مانند نوری است که از پشت پرده می‌تابد. این نور که در آینه بازتاب می‌شود، نشان از صفای دل و توانایی پرواز روح است، حتی اگر عیوبی در آن وجود داشته باشد.
فکر معماری آتشکده ای دارد اسیر
از خیال ستمت خانه برانداز خود است
هوش مصنوعی: فردی در اندیشه ساختن یک آتشکده است، اما تفکر او به قدری تحت تأثیر و اسارت خیالاتی از یک عشق ویرانگر قرار دارد که ممکن است منجر به تخریب خانه و زندگی‌اش شود.