شمارهٔ ۱۶۰
به وادیی که مروت پناه صیاد است
به خواب رفتن آهو نگاه صیاد است
خوش است دام رهایی نمای صید شکار
دل دویده ما صیدگاه صیاد است
به غیر سایه مژگان گریز گاهی نیست
گشاد تیر قضا با نگاه صیاد است
فسون دام چه حاصل شکار دل هنر است
ز خود رمیدن آهو گناه صیاد است
به دام عشق که تسلیم جوهر پاک است
تپیدن دل ما عذر خواه صیاد است
توان ز گردش آیینه فلک دیدن
تمام روی زمین خوابگاه صیاد است
سواد دیده صید است حلقه فتراک
جنون قلمرو چشم سیاه صیاد است
ندیده صید سبکروح دام و فتراکی
غبار گشتنم اول نگاه صیاد ا ست
دل رمیده ما را به دام حاجت نیست
غزال شوخ جنون گرد راه صیاد است
گناه عشق چه باشد به کار بیخبران
چو صید رام نگردد گواه صیاد است
گل همیشه بهار شکفته دل ماست
قفس که سایه طرف کلاه صیاد است
ضعیف نالی دلداده ای چه می دانی
ز دام جستن این صید آه صیاد است
زیاد زلف تو شبگیر می رود به شکار
غبار دام تو شبها پناه صیاد است
فریب دام و قفس کارزوی دل نکند
اسیر این همه فکر تباه صیاد است
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به وادیی که مروت پناه صیاد است
به خواب رفتن آهو نگاه صیاد است
هوش مصنوعی: در جایی که بخشش و انسانیت به کمک شکارچی میآید، آهو در خواب است و تنها نگاه شکارچی به آن توجه دارد.
خوش است دام رهایی نمای صید شکار
دل دویده ما صیدگاه صیاد است
هوش مصنوعی: خوشحالی و لذت در رهایی از گرفتارهایی است که باعث آزار و سختی میشود. دلهای عاشق ما که بیتاب هستند، در واقع شکارگاهی هستند که شکارچیها به دنبال آنها میآیند.
به غیر سایه مژگان گریز گاهی نیست
گشاد تیر قضا با نگاه صیاد است
هوش مصنوعی: تنها پناهی که برای فرار وجود دارد، سایه مژگان است و تیرهای تقدیر با نگاه تیز صیاد در کمیناند.
فسون دام چه حاصل شکار دل هنر است
ز خود رمیدن آهو گناه صیاد است
هوش مصنوعی: دام گذاشتن برای شکار دل بیهوده است؛ زیرا زیبایی و هنر آن دل باعث فرار آهو از دام میشود و اگر آهو فرار کند، تقصیر صیاد است.
به دام عشق که تسلیم جوهر پاک است
تپیدن دل ما عذر خواه صیاد است
هوش مصنوعی: دل ما به خاطر عشق، بیاختیار و با شوق میتپد؛ مانند عذری برای صیادی که در دام افکنده شده است. عشق ما را تسلیم کرده و نشاندهنده Nature ناب ماست.
توان ز گردش آیینه فلک دیدن
تمام روی زمین خوابگاه صیاد است
هوش مصنوعی: از چرخش آسمان، همهچیز زمین را میتوان دید، جایی که خوابگاه صیاد است.
سواد دیده صید است حلقه فتراک
جنون قلمرو چشم سیاه صیاد است
هوش مصنوعی: چشمان سیاه صیاد به شکار میپردازند و در این میان، جذابیت و سحر دیدگانش، او را به دام میکشد.
ندیده صید سبکروح دام و فتراکی
غبار گشتنم اول نگاه صیاد ا ست
هوش مصنوعی: من هرگز شکار سبکروح را ندیدهام، اما هنگامی که برای اولین بار به چشمان صیاد نگاه کردم، احساس کردم که فضای گرد و غبار را پر کردهام.
دل رمیده ما را به دام حاجت نیست
غزال شوخ جنون گرد راه صیاد است
هوش مصنوعی: دل پرندهوار ما به دنبال چیزی نیست، چرا که معشوقه بازیگوش ما در مسیر شکارچی قرار دارد.
گناه عشق چه باشد به کار بیخبران
چو صید رام نگردد گواه صیاد است
هوش مصنوعی: عشق گناهی ندارد، چه اگر افراد نادان به اشتباه به آن حمله کنند، به مانند این است که حیوان صیدی که به دام افتاده، شاهدی بر عمل شکارچی نیست.
گل همیشه بهار شکفته دل ماست
قفس که سایه طرف کلاه صیاد است
هوش مصنوعی: گل همیشه بهار نماد شادی و زیبایی در دل ماست، اما قفس نماد محدودیت و محاسباتی است که سایه صیاد بر آن افتاده است.
ضعیف نالی دلداده ای چه می دانی
ز دام جستن این صید آه صیاد است
هوش مصنوعی: عشقی که من دارم و ضعف من را میبیند، تو از چه چیزی خبر داری؟ این درد و رنجی که حس میکنم، مانند دامگذاری است که صیاد برای صید خود پهن کرده است.
زیاد زلف تو شبگیر می رود به شکار
غبار دام تو شبها پناه صیاد است
هوش مصنوعی: زلفهای تو در شب به قدری زیبا و جذاب است که مثل طعمهای برای شکارچیان میشود. شبها، این زلفها به نوعی جاذبهای برای صیادان دارند و میتوانند به آنها پناه دهند.
فریب دام و قفس کارزوی دل نکند
اسیر این همه فکر تباه صیاد است
هوش مصنوعی: دل انسان نباید فریب ترفندها و دامهای دیگران را بخورد؛ چون این فکرهای منفی به نوعی در دام صیادانی است که میخواهند او را اسیر کنند.

اسیر شهرستانی