شمارهٔ ۱۵۰
در آتش عشق تو خرد خام نخست است
امید زسودای تو ناکام نخست است
مجنون تو را در طلب کعبه مقصود
انجام بیابان فنا گام نخست است
از یک نگه گرم فتادیم در آتش
آیینه بیهوشی ما جام نخست است
زان نیست مرا برگ تعلق که در این باغ
ناکامی آخر ثمر گام نخست است
در عشق تو قطع نظر از خویش نمودن
رمزی است که در پرده پیغام نخست است
جایی که تجلی ز رخت شمع فروزد
شوق ار همه پروانه شود جام نخست است
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در آتش عشق تو خرد خام نخست است
امید زسودای تو ناکام نخست است
هوش مصنوعی: عشق تو مانند آتشی است که عقل را گرفتار کرده و در این راه، امید من از شروع ناامید است.
مجنون تو را در طلب کعبه مقصود
انجام بیابان فنا گام نخست است
هوش مصنوعی: مجنون در جستجوی توست و میداند که رسیدن به کعبه، هدف نهاییاش است، اما گام اول او در این راه، عبور از بیابان فناست.
از یک نگه گرم فتادیم در آتش
آیینه بیهوشی ما جام نخست است
هوش مصنوعی: از یک نگاه پرشور دچار آتش عشق شدیم، و این حالت بیهوشی ما، مرحلهای ابتدایی و نخستین است.
زان نیست مرا برگ تعلق که در این باغ
ناکامی آخر ثمر گام نخست است
هوش مصنوعی: من به هیچوجه به چیزهایی که مرا به خود وابسته میکنند توجهی ندارم، زیرا در این باغ ناامیدی، نتیجهای که به دنبالش هستم تنها در آغاز راه است.
در عشق تو قطع نظر از خویش نمودن
رمزی است که در پرده پیغام نخست است
هوش مصنوعی: عشق به تو به گونهای است که فراموشی خود را به عنوان یک راز در نظر میگیرد، راز و پیامی که در ابتدا پنهان است.
جایی که تجلی ز رخت شمع فروزد
شوق ار همه پروانه شود جام نخست است
هوش مصنوعی: اگر جایی باشد که درخشش زیبایی تو مانند شمعی روشنی ببخشد و شوق عشق در دلها ایجاد کند، حتی اگر تمام پروانهها به دور آن بچرخند، اینجا نخستین و بهترین مقام است.

اسیر شهرستانی