گنجور

شمارهٔ ۱۴۷

تو را ز حسن بهار جمال سیراب است
مرا ز عشق خزان ملال سیراب است
به رنگ آینه از جوش سبزه خط یار
ریاض خاطر صاحب کمال سیراب است
چرا ز سایه پرواز من چمن ندمد
که در هوای توام ابر بال سیراب است
شکسته دل به ره شوق جاده ای دارد
که همچو جدول باغ خیال سیراب است
ز باغبانی رنگین گریه می بالم
بنفشه زار تو از تو خط و خال سیراب است
چو باغ آینه روی خزان نبیند اسیر
بهارش از عرق انفعال سیراب است

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تو را ز حسن بهار جمال سیراب است
مرا ز عشق خزان ملال سیراب است
هوش مصنوعی: شما از زیبایی بهار و طراوت آن سیراب شده‌اید، اما من از عشق و مشکلات پاییز غمگین و افسرده‌ام.
به رنگ آینه از جوش سبزه خط یار
ریاض خاطر صاحب کمال سیراب است
هوش مصنوعی: از شفافیت آینه به رنگ سبز جویبار، می‌توان فهمید که دل صاحب کمال از عشق و محبت سیراب و سرشار است.
چرا ز سایه پرواز من چمن ندمد
که در هوای توام ابر بال سیراب است
هوش مصنوعی: چرا چمن به خاطر سایه پرواز من نمی‌روید، در حالی که من در هوای تو هستم و ابر سیراب‌کننده‌ای بالای سرم وجود دارد؟
شکسته دل به ره شوق جاده ای دارد
که همچو جدول باغ خیال سیراب است
هوش مصنوعی: دل شکسته به دلیل عشق و شوق، در مسیر جاده ای قرار دارد که مانند جویباری در باغ خیال، پرآب و زنده است.
ز باغبانی رنگین گریه می بالم
بنفشه زار تو از تو خط و خال سیراب است
هوش مصنوعی: من از باغبانی شاداب خبری دارم، و بنفشه‌های غمگین تو مرا به یاد می‌آورد. نشانه‌های زیبای تو همیشه شاداب و پررنگ هستند.
چو باغ آینه روی خزان نبیند اسیر
بهارش از عرق انفعال سیراب است
هوش مصنوعی: مانند باغی که در فصل پاییز، زیبایی‌هایش را نمی‌بیند، کسی که اسیر بهار است از حس و حال خود شاد و سیراب است.