شمارهٔ ۱۲۰
سیرگاه قدح کشان مهتاب
شوخی پیر دلجوان مهتاب
ابرو باران و روح لاله وگل
صبح نوروز می کشان مهتاب
سایه برگها چراغانها
کرده گل فرش بوستان مهتاب
در سفیداب قلع رنگ صفا
چهره پرداز گلستان مهتاب
شب هجران سیاهی داغ است
سینه داغ خونچکان مهتاب
خواب در دیده نظاره شود
چون دهد می به امتحان مهتاب
مژده وصل صبح روی تو را
می دهد از شمیم جان مهتاب
از گداز خیال او شب را
خون کند مغز استخوان مهتاب
بزم عاشق نداشت نرگسدان
سر زد از باغ آسمان مهتاب
شده شب زنده دار یاد تو را
مژه عمر جاودان مهتاب
شده مشهور در قلمرو عشق
به رفوکاری کتان مهتاب
سفر فیض اینچنین باید
کاروانی است بیزبان مهتاب
خار تا گل از او بهار فروش
هست اکسیر جسم و جان مهتاب
پرده دیده فرش راه تو کرد
داشت تا یک نفس گمان مهتاب
سفرکعبه در جوانی کرد
مرحبا پیر رهروان مهتاب
گم کند تا فضول راه گمان
یک فلک ساخت کهکشان مهتاب
ای خوشا راه دل اسیر که هست
گردی از راه کاروان مهتاب
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سیرگاه قدح کشان مهتاب
شوخی پیر دلجوان مهتاب
هوش مصنوعی: در شبهای روشن، وقتی که ماه در آسمان میدرخشد، این لحظات مانند نوشیدن شراب است که دلهای جوان و شاداب را به بازی و شوخی میآورد.
ابرو باران و روح لاله وگل
صبح نوروز می کشان مهتاب
هوش مصنوعی: این بیت به وصف زیباییهای طبیعت و نمادهای بهار و زندگی میپردازد. ابرو به مانند باران است که بر روی زمین میبارد، و روح لاله به شادابی و تازگی گلهای بهاری اشاره دارد. نوروز، نماد آغاز فصل تازه و زنده شدن طبیعت است و در نهایت، مهتاب به روشنی و زیبایی شب اشاره دارد. به طور کلی، این تصویرها نشاندهنده سرزندگی، زیبایی و renewal در طبیعت هستند.
سایه برگها چراغانها
کرده گل فرش بوستان مهتاب
هوش مصنوعی: سایه درختان مانند چراغهایی در باغ نورافشانی کرده و گلها به صورت فرشی در زیر نور ماه قرار دارند.
در سفیداب قلع رنگ صفا
چهره پرداز گلستان مهتاب
هوش مصنوعی: در سفیدی زمین، قلع روشنایی چهره زیبای باغ مهتاب را به تصویر کشیده است.
شب هجران سیاهی داغ است
سینه داغ خونچکان مهتاب
هوش مصنوعی: در شب جدایی، تاریکی و غمی عمیق وجود دارد که مانند آتشی سوزان در دل احساس میشود، و نور مهتاب نیز در این شب تنها تصویر غمگینی است که بر دل میتابد.
خواب در دیده نظاره شود
چون دهد می به امتحان مهتاب
هوش مصنوعی: وقتی که خواب در چشمان مشاهده میشود، مانند وقتی که ماه شب در امتحان جلوه میکند.
مژده وصل صبح روی تو را
می دهد از شمیم جان مهتاب
هوش مصنوعی: امید وصل و دیدار صبحگاهانه تو را میدهد، از عطر جانبخش نور ماه.
از گداز خیال او شب را
خون کند مغز استخوان مهتاب
هوش مصنوعی: تخیل او شب را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد و باعث میشود که نور ماه به شکلی ناراحتکننده و دردناک به نظر برسد.
بزم عاشق نداشت نرگسدان
سر زد از باغ آسمان مهتاب
هوش مصنوعی: در میهمانی عاشقانهای که هیچ کدام از نرگسها حضور نداشتند، ماه تابان از باغ آسمان بر سر این محفل نازل شد.
شده شب زنده دار یاد تو را
مژه عمر جاودان مهتاب
هوش مصنوعی: در شبهای بیداری، یاد تو مانند نوری جاودان همواره درخشان است.
شده مشهور در قلمرو عشق
به رفوکاری کتان مهتاب
هوش مصنوعی: در دنیای عشق، درخشش و زیبایی کتان مانند نور مهتاب به خوبی شناخته شده است.
سفر فیض اینچنین باید
کاروانی است بیزبان مهتاب
هوش مصنوعی: سفر برای بهرهمندی از فیض الهی باید به شکلی باشد که گروهی از مردم به دور هم جمع شوند، اما در این سفر نیازی به سخن گفتن نیست و استفاده از زیباییها و نور ماه کافی است.
خار تا گل از او بهار فروش
هست اکسیر جسم و جان مهتاب
هوش مصنوعی: تا زمانی که خار هست، گل و بهار هم وجود دارد. وجود اکسیر برای روح و جسم در نور مهتاب است.
پرده دیده فرش راه تو کرد
داشت تا یک نفس گمان مهتاب
هوش مصنوعی: پردهای که بر روی چشم من افتاده، مثل فرشی راه تو را هموار کرده است. در این حال تا زمانی که یک نفس بکشم، گمان میکنم که تو همچون ماه درخشان هستی.
سفرکعبه در جوانی کرد
مرحبا پیر رهروان مهتاب
هوش مصنوعی: سفر به کعبه در دوران جوانی انجام شد، و از این کار به خوبی یاد میشود. در این سفر، سالخوردگان و رهروان با تجربه مانند نور ماه راه را روشن کردند.
گم کند تا فضول راه گمان
یک فلک ساخت کهکشان مهتاب
هوش مصنوعی: فضولی که بدون دلیل در امور دیگران وارد میشود، میتواند بهراحتی مسیر درست را گم کند. همانطور که آسمان یک کهکشان زیبا از نور ماه را بنا میکند.
ای خوشا راه دل اسیر که هست
گردی از راه کاروان مهتاب
هوش مصنوعی: خوشا به حال مسیری که دل عاشق در آن گرفتار است و در آنجا نوری از مهتاب مانند نور کاروانی میدرخشد.

اسیر شهرستانی