شمارهٔ ۱۱۹
عارضت گلدسته باغ نظر دارم بیا
انتظارت بیشتر از بیشتر دارم بیا
بی تماشای رخت گلدسته بند حسرتم
جان به لب خون در جگر گل در نظر دارم بیا
صبح محشر را نمکسود جراحت می کنم
با تو امشب یک دو حرف مختصر دارم بیا
بازگشتن گرچه هست اما وداع تربت است
می روم از خویشتن عزم سفر دارم بیا
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عارضت گلدسته باغ نظر دارم بیا
انتظارت بیشتر از بیشتر دارم بیا
هوش مصنوعی: من به یاد تو و زیباییهایت همیشه فکر میکنم و هر لحظه بیشتر از قبل، به صدایت و حضورت نیاز دارم. بیا که منتظر تو هستم.
بی تماشای رخت گلدسته بند حسرتم
جان به لب خون در جگر گل در نظر دارم بیا
هوش مصنوعی: بدون اینکه تو را ببینم، دلم خیلی تنگ است و حسرت دیدنت به جانم افتاده است. خون در دل دارم و زیبایی تو همیشه در ذهنم است. بیایید و این حال و روز مرا تغییر دهید.
صبح محشر را نمکسود جراحت می کنم
با تو امشب یک دو حرف مختصر دارم بیا
هوش مصنوعی: من امشب میخواهم با تو صحبت کوتاهی داشته باشم و شاید این صحبتها باعث تسکین دلم شود، چون در انتظار روز محشر هستم و زخمهای زیادی را تجربه کردهام. پیشنهاد میکنم بیایی و این چند کلمه را با هم رد و بدل کنیم.
بازگشتن گرچه هست اما وداع تربت است
می روم از خویشتن عزم سفر دارم بیا
هوش مصنوعی: هرچند میتوانم به زندگی بازگردم، اما این وداع با زمین و زندگیام نیز هست. اکنون از خودم جدا میشوم و تصمیم دارم به سفر بروم. بیا و همراه من باش.

اسیر شهرستانی