گنجور

شمارهٔ ۱۱۸

سرو شوخ من بیا تنها بیا غافل بیا
مستم و بسیار مشتاقم به جان و دل بیا
پایمالت گر شود گل داغ می سوزم ز رشک
چون به بزم دیده می آیی ز راه دل بیا
خاطرم نازکتر است از شیشه می دانی تو هم
تا توانی آمدن ای شوخ سنگین دل بیا
برگ و بار کشت ما را نیست هنگام گداز
برق بیحاصل برو یا در سر حاصل بیا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سرو شوخ من بیا تنها بیا غافل بیا
مستم و بسیار مشتاقم به جان و دل بیا
هوش مصنوعی: سرو زیبا و خوش‌خلق من، بیابرای دیدار به تنهایی بیایید. غافل از هر چیز دیگر، من در حالتی مست و عاشق هستم و با تمام وجودم مشتاق ملاقات تو هستم.
پایمالت گر شود گل داغ می سوزم ز رشک
چون به بزم دیده می آیی ز راه دل بیا
هوش مصنوعی: اگر من آسیب ببینم، به خاطر حسادت به تو می‌سوزم. وقتی وارد مجالس می‌شوی، از عمق دل می‌خواهم که بیایی.
خاطرم نازکتر است از شیشه می دانی تو هم
تا توانی آمدن ای شوخ سنگین دل بیا
هوش مصنوعی: من ذهنی حساس و شکننده دارم، مانند شیشه که به راحتی می‌شکند. پس به یاد داشته باش، هر زمان که ممکن باشد، با وجود اینکه تو سنگین دل هستی، بیاید و مرا ملاقات کن.
برگ و بار کشت ما را نیست هنگام گداز
برق بیحاصل برو یا در سر حاصل بیا
هوش مصنوعی: کشت و کار ما زمانی برای برداشت ندارد، پس یا به بیهودگی‌های زندگی ادامه نده، یا به دنبال موفقیت و بهره‌وری باش.