شمارهٔ ۱۱۷
دوزخ اقلیم خودنماییها
جان مرحله برهنهپاییها
بسیار ز جانب وفاکیشان
شرمنده شدم ز آشناییها
خوابی است تمام عمر در عالم
تعبیرش داغ آشناییها
از عالم راه و رسم بیزارند
هم شهری و طرز روستاییها
از بخت سیه امیدها دارم
در تاریکی است روشناییها
عاجز شده (ام) ز شکر نومیدی
رابح گشتم ز نارواییها
شایسته امتیاز گردیدم
دیدم از بس که خودستاییها
دیدیم اسیر در گرفتاری
فارغ نخورد غم رهاییها
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوزخ اقلیم خودنماییها
جان مرحله برهنهپاییها
هوش مصنوعی: دوزخ جایی است که در آن خودنمایی و فخر فروشی حاکم است و روح انسان در آن به صورت عیان و بدون هیچ پوششی ظاهر میشود.
بسیار ز جانب وفاکیشان
شرمنده شدم ز آشناییها
هوش مصنوعی: من از تمام محبتها و وفاداری شما بسیار شرمنده شدم به خاطر آشناییهایم.
خوابی است تمام عمر در عالم
تعبیرش داغ آشناییها
هوش مصنوعی: زندگی همچون خوابی است که در آن با درد و رنج آشناییها روبرو میشویم و این تجربیات برای ما گران تمام میشود.
از عالم راه و رسم بیزارند
هم شهری و طرز روستاییها
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که مردم شهری از شیوه زندگی و رفتار روستاییان متنفر هستند و به نوعی به فرهنگی که در روستاها وجود دارد، بیعلاقهاند.
از بخت سیه امیدها دارم
در تاریکی است روشناییها
هوش مصنوعی: از سرنوشت ناخوشایند خود ناامید نیستم، زیرا در دل این تاریکیها، روشنیهایی هم وجود دارد.
عاجز شده (ام) ز شکر نومیدی
رابح گشتم ز نارواییها
هوش مصنوعی: به خاطر ناامیدیام، دیگر نمیتوانم شکرگذاری کنم و از سختیها و بیعدالتیها رهایی یافتم.
شایسته امتیاز گردیدم
دیدم از بس که خودستاییها
هوش مصنوعی: به خاطر خودپسندیهایم، شایستهی امتیاز و توجه شدم.
دیدیم اسیر در گرفتاری
فارغ نخورد غم رهاییها
هوش مصنوعی: دیدیم که فردی در مشکلات و سختیها گرفتار است، اما از غم و اندوه آزادی و رهایی بیخبر و فارغ است.

اسیر شهرستانی