گنجور

شمارهٔ ۱۱۶

بس که می‌ترسم از جدایی‌ها
می‌گریزم از آشنایی‌ها
ناله‌خیز است متصل چون نی
بند بند من از جدایی‌ها
دل منت گزیده می‌داند
که چه درد است با دوایی‌ها
تربتم را بهار آبله کرد
گل باغ برهنه‌پایی‌ها
عالم آیینه‌خانه راز است
هست در پرده خودنمایی‌ها
سرم از تیغ هم جدا نشود
بس که می‌ترسم از جدایی‌ها

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بس که می‌ترسم از جدایی‌ها
می‌گریزم از آشنایی‌ها
هوش مصنوعی: به خاطر ترس زیادی که از جدایی دارم، از آشنایی‌ها و روابط جدید دور می‌شوم.
ناله‌خیز است متصل چون نی
بند بند من از جدایی‌ها
هوش مصنوعی: وجود من به شدت تحت تأثیر جدایی‌هاست، همان‌طور که نی در زمان نواختن صداهای دل‌خراش ایجاد می‌کند.
دل منت گزیده می‌داند
که چه درد است با دوایی‌ها
هوش مصنوعی: دل‌های عاشق و رنج‌کشیده می‌دانند که درد چیست و چگونه می‌توان آن را تسکین داد.
تربتم را بهار آبله کرد
گل باغ برهنه‌پایی‌ها
هوش مصنوعی: بهار باعث شکوفایی و زیباتر شدن قبر من شد، در حالی که گل‌های باغ، بدون پوشش و عریانی به نظر می‌رسند.
عالم آیینه‌خانه راز است
هست در پرده خودنمایی‌ها
هوش مصنوعی: جهان چون آینه‌ای است که اسرار درون را به نمایش می‌گذارد و در پس پرده‌اش، جلوه‌گری‌ها و زیبایی‌های مختلفی نهفته است.
سرم از تیغ هم جدا نشود
بس که می‌ترسم از جدایی‌ها
هوش مصنوعی: سرم به خاطر ترس از جدایی‌ها حتی از تیغ هم جدا نخواهد شد.