شمارهٔ ۱۱۴
دل آیینه خانه زنبور
دیده سوی دلم نهانیها
شیشهام از نگاه میشکند
کردهام یاد سختجانیها
بلبلم نغمهسنج حیرانی
دیده گلزار بیزبانیها
حسن سیر بهار تنهایی است
ما و مجنون و سرگرانیها
جلوه در پای جلوه میریزد
سرو میماند از روانیها
اینقدر شوخی اینقدر تمکین
مردم از دست پاسبانیها
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل آیینه خانه زنبور
دیده سوی دلم نهانیها
هوش مصنوعی: دل مانند آیینهای است که در خانهای از زنبور زندگی میکند و آن زنبور درون دل، به سمت رازها و ناگفتههای من نگاه میکند.
شیشهام از نگاه میشکند
کردهام یاد سختجانیها
هوش مصنوعی: من از نگاه تو به شدت آسیب دیدهام و به خاطر همین به یاد روزهایی که در برابر سختیها مقاوم بودم، افتادهام.
بلبلم نغمهسنج حیرانی
دیده گلزار بیزبانیها
هوش مصنوعی: پرندهای که در باغ سرگردان است، با آهنگی غمانگیز و بدون توانایی گفتن احساساتش در حال سرودن است.
حسن سیر بهار تنهایی است
ما و مجنون و سرگرانیها
هوش مصنوعی: زیبایی دنیای بهار به تنهایی ما و حال و هوای مجنون و سرگشتگیها مرتبط است.
جلوه در پای جلوه میریزد
سرو میماند از روانیها
هوش مصنوعی: زیبایی در دل و پای افراد جلوهگری میکند و در این میان، قامتهایی راست و استوار چون سرو میمانند و در برابر ناپایداریها مقاومت میکنند.
اینقدر شوخی اینقدر تمکین
مردم از دست پاسبانیها
هوش مصنوعی: مردم به اندازهای شوخی میکنند و تسلیم دستهای قدرتمند میشوند که دیگر نمیتوانند از زیر فشار و محدودیتها خلاص شوند.

اسیر شهرستانی