گنجور

شمارهٔ ۱۱۳

خوش بهاری است قدح‌نوشی‌ها
بوی گل نشئه بیهوشی‌ها
گریه کی فرصت حیرت می‌داد
می‌شمردم به تو خاموشی‌ها
لب گشودم سخن از یادم رفت
چه بهشتی است فراموشی‌ها
چقدر درد دل از یادم رفت
حاصلی داشت فراموشی‌ها

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوش بهاری است قدح‌نوشی‌ها
بوی گل نشئه بیهوشی‌ها
هوش مصنوعی: بهار خوشی است که در آن نوشیدن شراب و عطر گل‌ها باعث شادابی و سرخوشی می‌شود.
گریه کی فرصت حیرت می‌داد
می‌شمردم به تو خاموشی‌ها
هوش مصنوعی: گریه چه زمانی به من اجازه می‌داد تا به حالتی شگفت‌انگیز فکر کنم؟ من فقط به سکوت‌های میان ما توجه می‌کردم.
لب گشودم سخن از یادم رفت
چه بهشتی است فراموشی‌ها
هوش مصنوعی: زمانی که لب به سخن گشودم، یادم رفت که چه نعمت بزرگی است فراموشی.
چقدر درد دل از یادم رفت
حاصلی داشت فراموشی‌ها
هوش مصنوعی: چقدر از غم‌ها و دلتنگی‌هایم را فراموش کرده‌ام و این فراموشی برایم نتیجه‌ای خوب به همراه داشته است.