گنجور

شمارهٔ ۱۰

سیرکن نو رسیده ما را
وحشت آرمیده ما را
ای کبوتر دچار باز شوی
دیده ای نور دیده ما را
برد و خوش برد تا چه خواهد کرد
دل شوخی ندیده ما را
می برند از برای آب صدف
اشک در خون تپیده ما را
صبر تا کی کشد به زنجیر آه
شوق صحرا دویده ما را
عمر جاوید کی دهد تاوان
دل هجران کشیده ما را
تا چه حاصل شود نمی دانم
همت دل گزیده ما را
بشنوید از لبش چه می گوید
سخن ناشنیده ما را
در وطن دوستان که دیده اسیر
شوق هجران کشیده ما را

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سیرکن نو رسیده ما را
وحشت آرمیده ما را
هوش مصنوعی: ما را که هنوز تازه واردیم، با جاذبه‌های خود سرگرم کن، چرا که ترس و نگرانی ما را فراگرفته است.
ای کبوتر دچار باز شوی
دیده ای نور دیده ما را
هوش مصنوعی: ای کبوتر، تو به دام افتاده‌ای، آیا می‌توانی نور چشمان ما را ببینی؟
برد و خوش برد تا چه خواهد کرد
دل شوخی ندیده ما را
هوش مصنوعی: هر طور که می‌خواهد عمل کند، برود و خوش بگذراند، دل ما که هیچ تجربه‌ای از شیطنت و شوخی ندارد، از این وضعیت بی‌خبر است.
می برند از برای آب صدف
اشک در خون تپیده ما را
هوش مصنوعی: آب صدف اشک ما را به خاطر درد و رنجی که داریم، با خود می‌برند.
صبر تا کی کشد به زنجیر آه
شوق صحرا دویده ما را
هوش مصنوعی: تا کی باید در انتظار بمانیم و به خاطر عشق به آزادی و طبیعت دلتنگی کنیم؟ ما که مانند پرنده‌ای در بیابان پرواز کرده‌ایم، در اسارت غم و حسرت گرفتار شده‌ایم.
عمر جاوید کی دهد تاوان
دل هجران کشیده ما را
هوش مصنوعی: عمر جاوید به ما چه سودی می‌دهد وقتی که دل ما به خاطر جدایی رنج می‌کشد؟
تا چه حاصل شود نمی دانم
همت دل گزیده ما را
هوش مصنوعی: نمی‌دانم نتیجه تلاش و آرزوی دل ما چه خواهد شد.
بشنوید از لبش چه می گوید
سخن ناشنیده ما را
هوش مصنوعی: بشنوید از دهان او چه حرف‌هایی می‌زند که ما تا به حال نشنیده‌ایم.
در وطن دوستان که دیده اسیر
شوق هجران کشیده ما را
هوش مصنوعی: در سرزمین دوستان، چشمان ما به شدت در آرزوی دوری از هم جستجو می‌کنند.