ترجیع دوم
در موج و حباب و آب دریاب
آن آب در این حباب دریاب
ما را به کف آر عارفانه
خوش ساغر پرشراب دریاب
بر دیدهٔ ما نشین زمانی
آن لعبت بی حجاب دریاب
هر برگ گلی که رو نماید
در عارض او گلاب دریاب
خوش روشنی است در شب و روز
مه را نگر آفتاب دریاب
گنجی است حدیث کنت کنزاً
آن گنج در این خراب دریاب
بحریست نموده رو به قطره
در قطره و بحر آب دریاب
بالذات یکی و بالصفت صد
یک عین به صد حباب دریاب
گوئی جامیم یا سرابیم
بردار ز رخ نقاب دریاب
جامی و شراب و رند و ساقی
هم مغربئی و هم عراقی
در هر دو جهان یکیست بی شک
آن یک بطلب ز عین هر یک
در وحدت و کثرتش نظر کن
تا دریابی تو هر دو نیکک
یک باده و صد هزار جام است
یک را بشمار تا شود لک
مکتوب و کتابتی و کاتب
گر حرف خودی چو ما کنی حک
امروز شکست توبهٔ ما
روزی است خجسته و مبارک
آوازهٔ ما گرفت عالم
مانند سخای آل برمک
ای طالب گنج کنت کنزاً
در کنج دلت بجوی بی شک
جامی و شراب و رند و ساقی
هم مغربئی و هم عراقی
همدم شده اند نائی و نی
این یک مائیم و آن دگر وی
جامیست پر از شراب دریاب
می جام میست و جام می می
عالم به وجود اوست موجود
بی جود وجود اوست لاشئی
هر زنده دلی که کشتهٔ اوست
در مذهب ماست دائماً حی
از خود بطلب مراد خود را
زیرا که توئی مراد هی هی
گوئی که به ترک باده گفتی
حاشا حاشا نگفته ام کی
در مجلس عاشقان سرمست
این قول بگو به نالهٔ نی
جامی و شراب و رند و ساقی
هم مغربئی و هم عراقی
بی نقش خیال روی آن ماه
عالم همه چیست نقش خرگاه
صورت جامست و معنیش می
باطن خورشید ظاهراً ماه
معشوق خودیم و عاشق خود
تا ما از ما شدیم آگاه
جانبازانیم در ره عشق
صد جان به جویی بود در این راه
دل خرگه و ترک عشق سرمست
یارب چه خوش است ترک و خرگاه
در نیم شب از درم درآمد
خورشید که دید در سحرگاه
هر بار که دیدمش بگفتی
ای نور دو چشم نعمت الله
جامی و شراب و رند و ساقی
هم مغربئی و هم عراقی
این شعر که گفتهایم ازذوق
درّی است که سفتهایم از ذوق
نقشی است خیال مهر رویش
کز دیده نهفتهایم از ذوق
خاشاک خودی ز راه هستی
ما پاک برفتهایم از ذوق
در گلشن بوستان توحید
چون گل بشکفتهایم از ذوق
ترجیع خوشی که گفتهٔ ماست
سرّی است نهفتهایم از ذوق
بر خاک در شرابخانه
مستانه نخفتهایم از ذوق
با هر یاری در این خرابات
این نکته بگفتهایم از ذوق
جامی و شراب و رند و ساقی
هم مغربئی و هم عراقی
آمد ساقی و جام در دست
در دیدهٔ ما چو نور بنشست
از دیده بد سترد و بربود
نقشی که خیال غیر می بست
آن توبهٔ زاهدانهٔ ما
رندانه به یک پیاله بشکست
ما سرخوش چشم مست ساقی
می بر کف و زلف یار بر دست
خوشوقت کسی که همچو سید
از بود و نبود خویش وارست
سرمستانیم و در خرابات
گوئیم به یاد رند سرمست
در حال همین سرود گوید
هر گه که کسی به نزد ما هست
جامی و شراب و رند و ساقی
هم مغربئی و هم عراقی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: ترجیع بند
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در موج و حباب و آب دریاب
آن آب در این حباب دریاب
هوش مصنوعی: در این دنیا، مانند موج و حباب، چیزی پایدار نیست. به عمق این پدیدهها نگاه کن و واقعیت را درک کن.
ما را به کف آر عارفانه
خوش ساغر پرشراب دریاب
هوش مصنوعی: ما را به دستانت بگیر و با عشق و معنویت فراوان، ما را در جمع دوستانی با نوشیدنی سرشار از شوق و محبت قرار ده.
بر دیدهٔ ما نشین زمانی
آن لعبت بی حجاب دریاب
هوش مصنوعی: مدتی بر چشمان ما بنشین و زیبایی آشکارت را نشان بده.
هر برگ گلی که رو نماید
در عارض او گلاب دریاب
هوش مصنوعی: هر گلی که در چهره او نمایان شود، عطر گلاب را دریاب.
خوش روشنی است در شب و روز
مه را نگر آفتاب دریاب
هوش مصنوعی: زیبایی و درخشندگی نور در شب و روز را ببین و به آفتاب توجه کن.
گنجی است حدیث کنت کنزاً
آن گنج در این خراب دریاب
هوش مصنوعی: این سخن گنجی ارزشمند است که باید آن را دریابی، چرا که این گنج در میان ویرانهها پنهان است.
بحریست نموده رو به قطره
در قطره و بحر آب دریاب
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که دریایی در برابر یک قطره، درون همان قطره وجود دارد. به عبارتی دیگر، عمق و گستردگی دریا را میتوان در کوچکترین چیزها نیز جستجو کرد.
بالذات یکی و بالصفت صد
یک عین به صد حباب دریاب
هوش مصنوعی: اصل وجود یکی است، اما در ویژگیها و صفات، تنوع بسیاری دارد. مانند اینکه یک حقیقت، به تعدادی حباب تبدیل میشود. با این نگاه، سعی کن واقعیت را درک کنی.
گوئی جامیم یا سرابیم
بردار ز رخ نقاب دریاب
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که ما مثل یک جام یا سراب هستیم؛ ما را از چهرهات پنهان نکن و به ما توجه کن.
جامی و شراب و رند و ساقی
هم مغربئی و هم عراقی
هوش مصنوعی: در این بیت به دو نوع فرهنگی اشاره شده است: یکی فرهنگ مغرب، که به سرزمینهای غربی اشاره دارد، و دیگری فرهنگ عراق، که به سرزمینهای شرقی مربوط میشود. در اینجا، به مسائلی مانند شراب، عشق، رند (انسانی خوشصحبت و شوخطبع) و ساقی (مردمشربی) پرداخته شده که در هر دو فرهنگ وجود دارند و به نوعی این مفهوم را منتقل میکند که این عناصر مشترک در هر دو فرهنگ تجربه میشوند.
در هر دو جهان یکیست بی شک
آن یک بطلب ز عین هر یک
هوش مصنوعی: در هر دو دنیا، حقیقتی واحد وجود دارد و بدون تردید آن حقیقت را از وجود هر یک جستجو کن.
در وحدت و کثرتش نظر کن
تا دریابی تو هر دو نیکک
هوش مصنوعی: به تنهایی و تعدد چیزها توجه کن تا بتوانی هر دو را به خوبی بشناسی.
یک باده و صد هزار جام است
یک را بشمار تا شود لک
هوش مصنوعی: یک لیوان نوشیدنی کافی است، زیرا در پشت آن هزاران جام وجود دارد. یکی را بشمار تا راهی برای رسیدن به هدف پیدا کنی.
مکتوب و کتابتی و کاتب
گر حرف خودی چو ما کنی حک
هوش مصنوعی: اگر نوشتهای وجود دارد و نویسندهای هم هست، اگر تو هم مانند ما به بیان حرفهای درونیات بپردازی، آن را به ثبت میرسد.
امروز شکست توبهٔ ما
روزی است خجسته و مبارک
هوش مصنوعی: امروز، روزی خوش و خوب است که ما تصمیم به شکستن عهد و پیمان خود داریم.
آوازهٔ ما گرفت عالم
مانند سخای آل برمک
هوش مصنوعی: شهرت ما در جهان مانند بخشش و سخاوت خاندان برمک است.
ای طالب گنج کنت کنزاً
در کنج دلت بجوی بی شک
هوش مصنوعی: ای کسی که به دنبال گنج هستی، در خزانه وجود خودت بگرد و بدون شک به آن دست خواهی یافت.
جامی و شراب و رند و ساقی
هم مغربئی و هم عراقی
هوش مصنوعی: در این بیت، به اشاره به مفهومهایی از عشق و زندگی اشاره شده است. جام و شراب به عنوان نمادهایی از شادابی و لذت زندگی به کار رفتهاند، و رند و ساقی نمایانگر افرادی هستند که در این لذتها سهیماند. همچنین، تشابه میان مغرب و عراق نشاندهندهی این است که این زیباییها و لذتها در همه جا قابل مشاهدهاند و فرقی نمیکند که در کجا زندگی میکنیم.
همدم شده اند نائی و نی
این یک مائیم و آن دگر وی
هوش مصنوعی: نی و نای همدیگر را همراه و همدم میدانند؛ یکی از آنها ما هستیم و دیگری شخص دیگری.
جامیست پر از شراب دریاب
می جام میست و جام می می
هوش مصنوعی: این بیتی به مفهوم لذت بردن از زندگی و بهرهمندی از خوشیها اشاره دارد. در آن به جامی پر از شراب اشاره میشود که نمادی از شادی و نشاط است، و دعوت به نوشیدن از این جام میشود. این پیام نشاندهنده اهمیت چشیدن لذتها و بهرهمندی از لحظات خوب زندگی است.
عالم به وجود اوست موجود
بی جود وجود اوست لاشئی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که همه چیز در جهان به واسطه وجود او (خدا) وجود دارد و بدون او هیچ چیزی حقیقت ندارد. موجودات تنها به خاطر وجود او معنا پیدا میکنند و در غیاب او، هیچ چیز ارزش و وجودی نخواهد داشت.
هر زنده دلی که کشتهٔ اوست
در مذهب ماست دائماً حی
هوش مصنوعی: هر کسی که به عشق و محبت دلی را از دست داده، در دین و آیین ما همیشه زنده و با نشاط است.
از خود بطلب مراد خود را
زیرا که توئی مراد هی هی
هوش مصنوعی: از خودت درخواست کن آنچه را که میخواهی، چرا که خود تو همان خواستهات هستی. پس بیدار باش و به آنچه در درونت است توجه کن.
گوئی که به ترک باده گفتی
حاشا حاشا نگفته ام کی
هوش مصنوعی: گویی که به مینوشی گفتهای هرگز، هرگز، من این را نگفتهام.
در مجلس عاشقان سرمست
این قول بگو به نالهٔ نی
هوش مصنوعی: در جمع عاشقان، با شوق و هیجان، این سخن را به صدای دلنشین نی بازگو کن.
جامی و شراب و رند و ساقی
هم مغربئی و هم عراقی
هوش مصنوعی: جام و شراب، رند و ساقی هر دو از عراق و مغرب هستند.
بی نقش خیال روی آن ماه
عالم همه چیست نقش خرگاه
هوش مصنوعی: اگر نقش خیال آن ماه زیبا نباشد، پس همه چیز در این عالم چه معنا دارد و چه ارزشی خواهد داشت؟
صورت جامست و معنیش می
باطن خورشید ظاهراً ماه
هوش مصنوعی: صورت جام نماد ظاهری است و معنایش به عمق و باطن آن اشاره دارد، همچون خورشید که در واقعیت نورش را میتاباند، ولی به شکل ماه دیده میشود.
معشوق خودیم و عاشق خود
تا ما از ما شدیم آگاه
هوش مصنوعی: ما عاشق هم هستیم و در عشق خود غرق شدهایم تا زمانی که از حقیقت خود باخبر شدیم.
جانبازانیم در ره عشق
صد جان به جویی بود در این راه
هوش مصنوعی: ما افرادی هستیم که در مسیر عشق جانفشانی کردهایم و در این راه، آمادهایم تا جانهای زیادی را فدای عشق کنیم.
دل خرگه و ترک عشق سرمست
یارب چه خوش است ترک و خرگاه
هوش مصنوعی: دل مثل یک منزلگاه است و عشق مثل یک سفر خوشی است. ای کاش این ترک و این منزلگاه، هر دو به اندازهای دلنشین و خوشایند باشند.
در نیم شب از درم درآمد
خورشید که دید در سحرگاه
هوش مصنوعی: در نیمه شب، خورشید از در خانهام بیرون آمد و در سپیدهدم را مشاهده کرد.
هر بار که دیدمش بگفتی
ای نور دو چشم نعمت الله
هوش مصنوعی: هر بار که او را میدیدم، با خود میگفتم که تو پدیدهای روشن و نعمت بزرگ خدا هستی.
جامی و شراب و رند و ساقی
هم مغربئی و هم عراقی
هوش مصنوعی: در این مصرع، اشاره شده که هر دو طرف یعنی رندی و محبت، مانند شراب و ساقی، در دو منطقه مختلف، چه در مغرب زمین و چه در عراق، وجود دارد. این نشاندهندهی فراگیر بودن فرهنگ و عشق به می و معشوق در هر دو جا است.
این شعر که گفتهایم ازذوق
درّی است که سفتهایم از ذوق
هوش مصنوعی: این شعر که سرودهایم به دلیل لذتی است که از زیبایی و هنر گرفتهایم.
نقشی است خیال مهر رویش
کز دیده نهفتهایم از ذوق
هوش مصنوعی: تصویری است از عشق و زیبایی چهرهاش که از نگاه پنهان کردهایم و این امر ناشی از شوق و لذت ماست.
خاشاک خودی ز راه هستی
ما پاک برفتهایم از ذوق
هوش مصنوعی: ما از راه هستی خود، دلمشغولیها و ناچیزات را کنار گذاشتهایم و با اشتیاق و لذت بینظیری پیش میرویم.
در گلشن بوستان توحید
چون گل بشکفتهایم از ذوق
هوش مصنوعی: در باغ توحید مانند گلی شکفتهایم و از زیبایی و شادی آن لذت میبریم.
ترجیع خوشی که گفتهٔ ماست
سرّی است نهفتهایم از ذوق
هوش مصنوعی: خوشی که ما بیان میکنیم، یک راز پنهانی است که با شوق و لذت درون ما به وجود آمده است.
بر خاک در شرابخانه
مستانه نخفتهایم از ذوق
هوش مصنوعی: ما با شوق و شادمانی در شرابخانه، بر خاک نشسته و خواب نمیرویم.
با هر یاری در این خرابات
این نکته بگفتهایم از ذوق
هوش مصنوعی: در هر جمعیتی که در این مکان شلوغ و پرچالش حضور داریم، این نکته را با شادی و ذوق بیان کردهایم.
جامی و شراب و رند و ساقی
هم مغربئی و هم عراقی
هوش مصنوعی: شراب و قهرمان و میپرست و خدمتگزار، هم از سرزمین مغرب هستند و هم از سرزمین عراق.
آمد ساقی و جام در دست
در دیدهٔ ما چو نور بنشست
هوش مصنوعی: ساقی آمد و جامی در دست داشت، و مانند نوری در دل ما نشسته است.
از دیده بد سترد و بربود
نقشی که خیال غیر می بست
هوش مصنوعی: دیده را از نگاه بد پاک کرد و تصویری که خیال دیگران ساخته بود را از بین برد.
آن توبهٔ زاهدانهٔ ما
رندانه به یک پیاله بشکست
هوش مصنوعی: توبهی زاهدانه و ریاکاری ما به راحتی و با یک نوشیدنی شکست خورد.
ما سرخوش چشم مست ساقی
می بر کف و زلف یار بر دست
هوش مصنوعی: ما شاد و خوشحالیم و چشممان به ساقی است که نوشیدنی در دست دارد، در حالی که زلف یار نیز بر دستانمان قرار دارد.
خوشوقت کسی که همچو سید
از بود و نبود خویش وارست
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که مانند سید، از وابستگی به داراییها و کمبودهای زندگی آزاد شده باشد.
سرمستانیم و در خرابات
گوئیم به یاد رند سرمست
هوش مصنوعی: ما در حالتی سرخوش و شاداب هستیم و در محفل های عیش و نوش، به یاد رند و شادابانی که مانند ما هستند، صحبت می کنیم.
در حال همین سرود گوید
هر گه که کسی به نزد ما هست
هوش مصنوعی: هر بار که کسی به نزد ما میآید، ما هم همین آهنگ را میخوانیم.
جامی و شراب و رند و ساقی
هم مغربئی و هم عراقی
هوش مصنوعی: در اینجا به توصیف یک وضعیت خاص پرداخته میشود که در آن، عشق و شادمانی به واسطه نوشیدنی و فضای خوشایند به وجود آمده است. شخصیتهای مختلفی مانند رند و ساقی در این فضا حضور دارند و این فضا هم جنبههای مغربی و هم عراقی را به خود گرفته است، یعنی ترکیبی از فرهنگها و آداب و رسوم گوناگون را شامل میشود.
حاشیه ها
1395/04/05 23:07
جلال الدین
از دیده بد سترد و بربود
نقشی که خیال غیر می بست