گنجور

شمارهٔ ۷۱

چشم عالم روشن است از نور او
ناظر او نیست جز منظور او
می‌نماید نور او در آینه
نه به یک آئینه در هر آینه
دیدهٔ ما دیده نور او به او
لاجرم بیند همه عالم نکو
خوش خیالی نقش بسته در نظر
یک نظر در چشم مست ما نگر
رند سر مستیم و با ساقی حریف
خوش می صافی و خوش جامی لطیف
در خرابات فنا افتاده‌ایم
سر به پای خم می بنهاده‌ایم
لب نهاده بر لب ساغر مدام
همدم جامیم دایم والسلام

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چشم عالم روشن است از نور او
ناظر او نیست جز منظور او
هوش مصنوعی: چشم جهان به نور او روشن است، اما هیچ‌کس نمی‌تواند او را به عنوان ناظر ببیند، جز کسانی که او را هدف قرار داده‌اند.
می‌نماید نور او در آینه
نه به یک آئینه در هر آینه
هوش مصنوعی: نور او در آینه‌ ظاهر می‌شود، اما این نور فقط مختص یک آینه نیست؛ بلکه در هر آینه‌ای می‌توان آن را دید.
دیدهٔ ما دیده نور او به او
لاجرم بیند همه عالم نکو
هوش مصنوعی: چشم ما به نور وجود او روشن است و بنابراین همه چیز را بهتر و زیباتر می‌بیند.
خوش خیالی نقش بسته در نظر
یک نظر در چشم مست ما نگر
هوش مصنوعی: خوشبینی و آرزوهای زیبا در ذهن کسی تجلی یافته است، نگاهی به چشمان خمار و دیوانه ما بینداز.
رند سر مستیم و با ساقی حریف
خوش می صافی و خوش جامی لطیف
هوش مصنوعی: ما در حال لذت بردن از می و شادی هستیم و با ساقی مهربان و خوش‌خلق، از شراب ناب و جام‌های خوش‌طرح نوش جان می‌کنیم.
در خرابات فنا افتاده‌ایم
سر به پای خم می بنهاده‌ایم
هوش مصنوعی: ما در دنیای ناچیز و فانی غرق شده‌ایم و تمام وجودمان را به پای میخانه و لذت نوشیدن سپرده‌ایم.
لب نهاده بر لب ساغر مدام
همدم جامیم دایم والسلام
هوش مصنوعی: همیشه در کنار هم هستیم و لبم را بر لب ساغر گذاشته‌ام؛ ما هر لحظه همراه با هم هستیم و دیگر حرفی برای گفتن نیست.