گنجور

شمارهٔ ۷۲

عاشق سر‌مست با جانانه‌ ای
همنشین بودند در یک خانه‌ ای
نازکی باریک بینی خوش لقا
حلقه ‌ای زد بر در خلوتسرا
گفت عاشق کیست بر در وقت شام
گفت هستم بنده باریکک به نام
گفت اگر موئی نگنجی در میان
جان و جانانست و جانانست و جان
او نمی‌ گنجد که می‌ گوئیم او
او نمی‌ گنجد چه جای ما و تو

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عاشق سر‌مست با جانانه‌ ای
همنشین بودند در یک خانه‌ ای
هوش مصنوعی: عاشق خوشحال و سرمست در کنار معشوقش در یک خانه زندگی می‌کردند.
نازکی باریک بینی خوش لقا
حلقه ‌ای زد بر در خلوتسرا
هوش مصنوعی: زنی زیبا و دلربا با دقت و نازکی خاصی بر در محلی که نزدیک به تنهایی است، حلقه زد.
گفت عاشق کیست بر در وقت شام
گفت هستم بنده باریکک به نام
هوش مصنوعی: در وقت غروب، یکی از عاشقان نزد در آمد و گفت: «عاشق کیست؟» او پاسخ داد: «من هستم، بنده‌ای ساده و نازک».
گفت اگر موئی نگنجی در میان
جان و جانانست و جانانست و جان
هوش مصنوعی: اگر به اندازه‌ی یک موی نازک هم فاصله‌ای بین جان و محبوب وجود نداشته باشد، پس همه چیز در ارتباط با جان و محبوب است.
او نمی‌ گنجد که می‌ گوئیم او
او نمی‌ گنجد چه جای ما و تو
هوش مصنوعی: او چنان بزرگ و عظیم است که نمی‌توانیم به سادگی او را تعریف کنیم. در واقع، او فراتر از درک ماست و هیچ‌جا برای وجود ما و تو در مقایسه با او وجود ندارد.