گنجور

شمارهٔ ۴۴

به تعیُن اگرچه اشخاصند
به حقیقت نه عام و نه خاصند
همه همدرد همدگر باشند
هر چه باشد به پای هم باشند
هر که همدرد دردمندان نیست
گوئیا از شمار ایشان نیست
درد دل دارم و دوا این است
درد می نوشم و شفا این است
ذوق رندی ما ز مستان جو
مستی می ز می پرستان جو
تا ز سرّ وجود آگاهم
محرم راز نعمت اللهم

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به تعیُن اگرچه اشخاصند
به حقیقت نه عام و نه خاصند
هوش مصنوعی: اگرچه افراد مشخص و شناخته‌شده‌ای وجود دارند، اما در واقعیت آنها نه به طور کلی عمومی هستند و نه به طور خاص.
همه همدرد همدگر باشند
هر چه باشد به پای هم باشند
هوش مصنوعی: همه باید در کنار هم باشند و در شادی‌ها و غم‌ها یکدیگر را حمایت کنند، چه بسا که در هر شرایطی یکدیگر را یاری دهند.
هر که همدرد دردمندان نیست
گوئیا از شمار ایشان نیست
هوش مصنوعی: هر کسی که دردی را از دردمندان احساس نکند، به نظر می‌رسد که از جمله‌ی آنها نیست و در واقع شامل آنها نمی‌شود.
درد دل دارم و دوا این است
درد می نوشم و شفا این است
هوش مصنوعی: من از نارضایتی و ناراحتی‌هایم سخن می‌زنم و راه حل من برای aliviar دردهایم این است که به جای فراموش کردن آن‌ها، این دردها را بپذیرم و تجربه کنم؛ زیرا در این پذیرش و تجربه کردن، نوعی آرامش و درمان پیدا می‌کنم.
ذوق رندی ما ز مستان جو
مستی می ز می پرستان جو
هوش مصنوعی: شوق و ذوق شادمانی ما را از شراب‌نوشان بپرس، که چه قدر به حالت مستی علاقه‌مندیم.
تا ز سرّ وجود آگاهم
محرم راز نعمت اللهم
هوش مصنوعی: من از حقیقت وجود آگاه هستم و به اسرار نعمت‌های خداوند نزدیک شده‌ام.